۱۳۹۰ مهر ۱۹, سه‌شنبه

حضرت بهاءالله و مخاطبان ستمگر او !

آنچه درزيرمي آيد مضمون بيانات حضرت بهاءلله خطاب به سفيركبيرايران در اسلامبول است، كه به لحاظ انطباق دقيقي كه اين مضامين برجسته با شرايط حاكم بر احباي ايران زمين در حال حاضر دارد، از روي متن اصلي عربي و با توجه به ترجمه به انگليسي آن، توسط حضرت ولي محبوب امرالله، نگاشته شده است؛ گويي اين ها مطالبي است كه از دل و جان هر بهايي ستمديده ي ايراني، خطاب به رهبران و مسئولان كشور مقدس ايران بيرون مي تراود. اصل متن مقدس در مجموعه ي منتخبات آثار حضرت بهاءالله، فقره ي 113 موجود است، مراجعه فرماييد.

مضمون خطابات حضرت بهاءالله به سفير كبير ايران:

اي سفير شاه در مدينه (استانبول)، آيا گمان كرده اي كه سرنوشت امرالهي در دست من است؟ آيا تصور نموده اي كه مسجونيت من، يا ذلّت و حقارتي كه بر من تحميل شده، يا حتي مرگ من، قادر است سرنوشت آن را تغيير دهد؟ بس بيهوده و بي معني است آنچه كه در دلت گمان كرده اي. تو در زمره ي كساني هستي كه تابع ظنونات و تصورات خود هستند. نيست خدايي جزاو، و هم اوست كه به قدرت وغلبه، امرش را ظاهر مي كند و اعتلا مي بخشد و اراده اش را استوار مي سازد و به مقام و مرتبه اي مي رساند كه نه دستان تو و نه دستان ديگر معرضان، هرگز بدان نتواند رسيد و آسيبي به آن نتواند رساند. آيا فكر مي كني قادري اراده ي او را خنثي سازي و از اجراي حكم و اِعمال قدرتش بازش داري؟ يا تصور مي نمايي چيزي در آسمان و زمين مي تواند در مقابل امرش مقاومت كند؟ نه، قسم به حقيقت ازلي، هيچ چيز در كل آفرينش نمي تواند او را از مقصدش باز دارد. بنا بر اين، ظنونات معمول خود را كنار بگذار؛ زيرا ظن و گمان هرگز به حقيقت راه نبرد و جاي آن را نگيرد؛ و در زمره ي كساني باش كه به راستي توبه كردند و به سوي خداوند باز گشتند؛ خداوندي كه خلقت كرده است، رزقت بخشيده است و سفير مسلمين قرارت داده است. همچنين بدان كه اوست كسي كه به فرماني از نزد خود هر آنچه را در آسمان ها و زمين است خلق فرموده؛ و چگونه آنچه كه به فرمانش آفريده شده مي تواند در برابرش بايستد؟ اي معاندان، بسي والا مقام تر است او از آنچه شما در باره اش تصوّر كرده ايد. اگر اين امر از جانب خدا باشد، هيچ كسي نمي تواند بر آن غالب شود؛ و اگر از جانب او نباشد، علماي شما و كساني كه از تمنيات فاسد خود تبعيت مي كنند و در زمره ي معرضان هستند براي ريشه كن كردنش كافي است. آيا نشنيده اي كه در گذشته اي دور، مؤمني از آل فرعون چه گفت؟ و خداوند آن را براي رسول خود (حضرت محمّد) نقل فرمود؟ رسولي كه او را بر كل كائنات برتري داد و رداي پيامبري به او بخشيد و رحمتي براي عالميان قرارش داد؟ مي فرمايد و فرموده ي او حق است كه: «آيا مي خواهيد او (حضرت موسي) را بكشيد، چون مي گويد پروردگار من خداوند است؟ كسي كه تا كنون دلايلي براي مأموريت خود اقـامه كرده است؟ و اين در حالي است كه اگـر دروغگو باشد دروغش به خودش باز مي گردد و اگر راستگو باشد دست كم، بعضي از آنچه را وعده مي دهد به سرتان مي آيد.» اين چيزي است كه حق در كتاب راستينش (قرآن مجيد) براي حبيب نازنينش (حضرت محمّد) نارل فرمود. وهنوزكه هنوزاست گوش به فرمانش نسپرده ايد، قانونش را ناديده انگاشته ايد، اندرزش را مردود شمرده ايد، و در زمره ي كساني در آمده ايد كه از او بسي دور افتاده اند. چه بسيارند نفوسي كه درهر سال و هر ماه، به قتل رسانده ايد؛ چه متعددند مظالمي كه مرتكب گشته ايد؛ مظالمي كه شبيهش را چشم روزگار نديده است و هيچ تاريخي ثبت نكرده است. اي ستمگران، چه بسيار كودكان وشيرخواراني كه به ظلم شما يتيم شدند؛ و پدراني كه بي پسر گشتند. چه مكرّر خواهري در عزاي برادرش تكيده شد و بانويي در فراق همسر و تنها ياورش نوحه نمود. شرارت هايتان فزوني گرفت و گسترش يافت تا اين كه دست به قتل كسي زديد كه هرگز چشم از وجه خداوند عظيم متعال برنتافته بود (حضرت باب). اي كاش جان او را به شيوه اي كه مردمان معمولا يكديگر را به قتل مي رسانند گرفته بوديد! او را در شرايط و احوالي به قتل رسانديد كه هيچ انساني به ياد ندارد. آسمان ها به سختي براحوالش گريستند و مقربان درگاه كبريا بربلايايش نوحه نمودند. آيا اوفرزندي ازخاندان ديرين رسالت نبود؟ آيا بين شما به عنوان بازمانده اي راستين از نسل رسول الله شهرت نداشت؟ پس چرا بلايايي بر او وارد كرديد كه هيچ كس از پيشنيان بر ديگري وارد نكرده است؟ قسم به خداوند يگانه، چشم روزگار هرگز شبيه شما را نديده است. كسي راكشتيدكه زاده ي خانـدان نبوّت بود ونشسته برتكيه گاه هاي افتخار، شادي مي كنيد و لذّت مي بريد. كساني رانفرين مي كنيد كه پيش ازشما بودند وهمين عمل شما رامرتكب شدند و پيوسته ازشرارت هاي خود غافليد. انصاف بده. آيا كساني كه نفرينشان مي كنيد و لعنتشان مي نماييد (يزيديان)، سواي شما عمل كردند؟ آيا آنان هم همانند شما، فرزند رسول خود (حضرت امام حسين) را به قتل نرساندند؟ آيا رفتار شما عين رفتار آنان نيست؟ پس براي چه ادّعاي تفاوت مي كنيد، اي فتنه انگيزان فاسد؟ و هنگامي كه حياتش (حضرت باب) را خاموش كرديد، يكي از پيروانش قيام كرد تا انتقام بگيرد. او فردي ناشناخته بود و هيچ كس از قصدش خبر نداشت. عاقبت او مرتكب شد آنچه را كه از قبل مقدر شده بود. بنا بر اين اگر منصف باشيد شايسته نيست به سبب ‌آنچه مرتكب شديد، كس ديگري جز خودتان را سرزنش كنيد. چه كسي در كل عالم آنچه را شما مرتكب شديد انجام داده است؟ هيچ كس، قسم به پروردگار جهانيان. اگر فهم داشته باشيد متوجه مي شويد كه همه ي حاكمان و شاهان عالم، زادگان مرسلين و قديسين خود را حرمت مي گذارند؛ اما شما مسئول اعمالي هستيد كه هيچ كسي تا كنون مرتكب نشده است. رفتار شنيع شما هر قلب آگاهي را از اندوه گداخته و شما هنوز در غفلت خود غوطه مي زنيد و از شناعت اعمال خود بي خبريد. درگمراهي خود اصرار ورزيديد تا آن كه عليه ما قيام كرديد و اين در حالي است كه هيچ عملي كه عناد و دشمنيتان را توجيه كند انجام نداده ايم. آيا از خداوندي كه خلقتان كرده و شكلتان داده و بزرگتان نموده و از مسلمين قرارتان داده نمي ترسيد؟ تا كي بر غفلت و جهالت خود اصرارميورزيد؟ تاكي ازتفكروتأمل حذر مي كنيد؟ چه وقت ميخواهيدازخواب بيدارشويد ودست ازجهالت و ناداني برداريد؟ تا كي مي خواهيد از حق و حقيقت دور بمانيد؟ در دل بينديش. آيا علي رغم رفتارتان و آنچه دست هايتان مرتكب شد توانستيد آتش الهي را خاموش كنيد و انوار امرش را تاريك نماييد؟ نوري كه تابشش كساني را فرا گرفته است كه در درياهاي ابديت غوطه ورند و ارواح كساني را جذب نموده است كه مؤمنين راستينند و به حقانيتش مقر و معترفند؟ آيا نمي دانيد كه دست خداوند وراي دست هاي شما است و تقديرش فوق تدبير شما؟ كه محيط و مسلط بر عبادش است؟ كه غالب بر امرش است؟ كه هرچه بخواهد مي كند و از آنچه بخواهد پرسيده نمي شود؟ كه هرچه بخواهد حكم مي كند و مقتدر و قدير است؟ اگر باور داريد كه چنين است، پس چرا از اعمال آزارنده ي خود دست نمي كشيد و آرام نمي گيريد؟ هر روز ظلم تازه اي مرتكب شديد و همچون پيشينيان با من رفتار كرديد و اين در حالي است كه هرگز در صدد بر نيامدم در امورتان مداخله اي نمايم. هيچ گاه با شما مخالفت نكردم و هيچ وقت خلاف قوانينتان عمل ننمودم. اكنون بنگريد كه چگونه در اين سرزمين دور افتاده زندانيم كرده ايد. امّا اين را بدانيد كه هر آنچه دست هاي شما و دست هاي كافران مرتكب شده، هرگز، همچون گذشه هاي دور، مقدرات امر الهي را تغيير نخواهد داد و مسيرش را منحرف نخواهد كرد. اي مردم ايران زمين، به اخطارهايم توجه كنيد. اگر به دست شما كشته شوم، خداوند يقيناً كس ديگري را بر خواهد انگيخت كه جايم را پر كند؛ زيرا اين، سنت حق در گذشته بوده است و براي سنت او تغييري نيست. آيا مي خواهيد نوري را كه خداوند بر فراز زمين برافروخته است خاموش كنيد؟ او بيزار و بريّ است از آنچه آرزو داريد. او، نورش را تمام خواهد كرد، حتي اگر در نهانخانه ي قلوبتان از آن كراهت داشته باشيد. اي سفير، قدري درنگ كن و بينديش و در قضاوت خود منصف باش. ما چه كرده بوديم كه نزد وزراي سلطان به ما افترا زدي؛ از خواهش هاي نفساني خود تبعيت كردي؛ حقيقت را واژگونه جلوه دادي و ما را متّهم نمودي؟ ما هرگز همديگر نديده بوديم، مگر زماني كه در منزل پدرت مراسم عزاداري امام حسين برقرار بود و تو را در آنجا ديدم. در آن شرايط، كسي فرصتي نداشت با ديگري تبـادل نظر كنـد و راجع به افكار و عقـايدش گفتگو نمايد. اگر حق بين باشي به صدق گفته ام گواهي مي دهي. در مجالس ديگري نيز كه بتواني با انديشه هايم آشنا شوي يا ديگري بتواند چنين كند حاضر نبوده ام. پس چگونه وقتي سخنانم را از زبان خودم نشنيده اي، عليه من حكم كردي و به من افترا زدي؟ آيا نشنيده اي كه خداوند عظيم (در كتاب مبينش) فرموده است: «به كسي كه ترا سلام مي گويد مگو: "مؤمن نيستي"»؟ و يا: «كساني را كه در صبح گاه و شامگاه به درگاه خدا استغاثه مي كنند و آرزومندند تماشاي سيمايش هستند مردود مشمار.» تو واقعاً آنچه را كتاب الهي مقرّر داشته، به كناري افكنده اي و خود را هم از مؤمنان محسوب مي داري. با وجود آنچه انجام داده اي، خداوند شاهد است هيچ بدي را براي توونه براي كسي ديگر، نميخواهم واين درحالي است كه از تو و ديگران چنان آزار و اذيتي ديدم كه هيچ موحدي قادر به تحمل آن نيست. امر من فقط به دست حق است و اعتماد و اتكاء من فقط به اوست. به زودي ايام حيات تو و نيز كساني كه با غرور آشكار، خود را برتر از همسايه ي خود مي دانند، به پايان خواهد رسيد. به زودي در محضر حق حاضر خواهيد گشت و از اعمال خود پرسيده خواهيد شد و به سزاي اعمال خود خواهيد رسيد و بسي ناگوار است عاقبت فتنه گران و شريران. قسم به خداوند، اگر ملتفت شوي كه چه كاري كرده اي، سخت بر حال خود خواهي گريست، و به حق پناه خواهي برد، و ضعيف و نحيف خواهي شد، و باقي ايام حياتت را به گريه و ندبه مشغول خواهي گشت تا اين كه خداوند گناهانت را ببخشد؛ چون كه به راستي اوست بخشاينده ي مهربان. اما تو، در غفلت و جهالت خود، تا لحظه ي مرگ، به اعمالت ادامه خواهي داد؛ زيرا كه با تمام قلب و روح و وجود، خود را به امور فاني دنيا مشغول داشته اي. بعد از مرگت به حقانيت آنچه مي گويم واقف خواهي شد و تمامي اعمال خود را نوشته شده در كتابي خواهي يافت كه در آن، هر عمل حتي جزيي از همه ي ساكنان زمين ثبت مي گردد. بنا بر اين، به نصيحتم توجه كن و سخنم را به گوش جان بشنو و از كلماتم غافل مشو و از حقانيّتم روي مگردان. به آنچه به تو بخشيده شده است غرّه مشو. آنچه را كه در كتـاب خداوند عزيز و توانا (قرآن مجيد) نازل شده است نصبّ العَين خود كن و (بدان كه حق مي فرمايد): «و هنگامي كه انذارات خطاب به خود را فراموش كردند، دروازه هاي دنيا را به رويشان گشوديم»؛ همان گونه كه ما دروازه هاي اين دنيا و زر و زيور آن را به روي تو و امثال تو گشوديم. لهذا منتظر آنچه كه در بخش دوم اين آيه ي مباركه وعده داده شده باش؛ زيرا اين وعده اي است از جانب كسي كه قدير و حكيم است؛ وعده اي كه ترديدي در تحقق آن نيست. اي گروه بد خواهان، نمي دانم به چـه صراطي مستقيميد و در چه طريقي مي پوييد. ما كه به خداوند مي خوانيمتان، ايّامش را به يادتان مي آوريم؛ مژده ي قربيت و لقايش را مي دهيم؛ بدايع حكمتش را برايتان نازل مي كنيم؛ ولي شما طردمان مي كنيد؛ با كلمات كاذبي كه از افواهتان صادر مي شود تكفيرمان مي نماييد؛ بر عليهمان طرح و توطئه مي چينيد؛ و وقتي آنچه را كه خداوند به صرف فضلش به ما عطا فرموده، تقديمتان مي داريم، مي گوييد اين سحر و جادويي آشكار است. اگر به شعور آييد مي بينيد كه نسل هاي پيش از شما نيز همين حرف ها را زدند. به اين ترتيب، شما خود را از فيض و فضل الهي محروم كرده، ديگر آن را، تا روزي كه حق ميان ما و شما داوري كند، به دست نخواهيد آورد و او به راستي نيكوترين داوران است. كساني از ميان شما گفته اند: «او ادّعاي خدايي كرده است»، سوگند به خداوند، اين، بهتاني عظيم است. من نيستم مگر بنده ي خدا كه به او و ‌آياتش و رسولانش و ملائكش ايمان آورده ام. زبانم و قلبم و درونم و برونم شهادت مي دهد كه نيست خدايي جز او، كه همه ي آنچه غير او است به امر او هستي يافته و به اراده ي او شكل گرفته است. نيست خدايي جز او كه آفريننده و بر انگيزنده و حيات بخشنده و ميراننده است. من نيستم مگر كسي كه نعمت هاي الهي را كه خداوند به فضلش به او بخشيده است بيان مي دارد. اگر اين خطا است، پس من اولين خطاكارانم. من و اهل و عيالم در دست شما ييم؛ هرگونه كه مايليد رفتار كنيد و درنگ هم ننماييد، تا هرچه زودتر نزد پروردگارم، خداوند يگانه باز گردم؛ جايي كه ديگر چهره هاي شما را نبينم. اين منتها آرمان و آرزوي من است؛ برايم كافي است كه خداوند بر امورم ناظر و از وضعم با خبر است. اي سفير، خود را در محضر حق تصوّر كن؛ اگر تو او را نمي بيني، او به وضوح تو را مي بيند؛ سپس به عدالت قضاوت نما و اگر منصفي، بگو چه جرمي مرتكب شده بوديم كه تو را برانگيخت عليه ما قيام نمايي؟ و نزد مردم به ما تهمت و افترا بزني؟ ما به امر سلطان از طهران خارج شديم و به اجازه ي او در عراق مقيم گشتيم. اگر عليه سلطان طغيان كرده بوديم، پس چرا ما را رها نمود؟ و اگر بي گناهيم پس چرا مصائبي را بر ما وارد مي كنيد كه هيچ كسي بر احدي از مسلمين وارد نكرده است؟ آيا هيچ يك از اعمال من بعد از ورودم به عراق در جهت براندازي حكومت بوده است؟ چه كسي را مي شناسي كه نشانه اي نگران كننده در رفتار ما ديده باشد؟ از اهالي آن ديار سؤال كن تا حقيقت مطلب را دريابي. مدت يازده سال در آن سرزمين سكونت داشتم تا اين كه نماينده ي دولتتان (سركنسول ايران در بغداد) وارد شد؛ كسي كه قلمم از ذكر نامش ابا دارد. او شراب خواره اي شهوت ران و شرير و فاسد بود و عراق را نيز فاسد كرد. اگر جوياي حقيقت باشي و از اهالي بغداد بپرسي اغلب آنان، به اين امر گواهي مي دهند. او، اموال مردم را به باطل اخذ مي كرد؛ همه ي اوامر الهي را ناديده مي گرفت؛ و هر آنچه را حق منع كرده بود مرتكب مي شد؛ و عاقبت هم به تبـع نفس و هوي، عليه ما قيام كرد و در راه ستمگران گام نهاد. در نامه اش خطاب به تو ما را متّهم كرد و تو هم بدون طلب دليل و مدركي از او، حرفش را باور كردي و در طريق او قدم نهادي. به جهت اين كه صدق از كذب تميز داده شود و بصيرتت روشن گردد، هيچ توضيحي از او نخواستي و هيچ تحقيقي در صحت و سقم مسئله ننمودي. از سفرايي كه در آن زمان در عراق بودند و نيز از والي مدينه (بغداد) و مشاور او سؤال كن تا حقيقت برايت روشن شود و متوجه شوي او چگونه آدمي بود و از آگاهان باشي. خدا شاهد است كه ما در هيچ زمينه اي با او و يا با هيچ كسي ديگر مخالفتي نكرديم. در جميع شرايط تابع احكام الهي بوديم و هرگز در مسير مفسدين گام نزديم. خدا خود شاهد اين مُدّعا است. هدف او اين بود كه ما را اخذ نمايد و به ايران باز گرداند تا بدينوسيله براي خود شهرت و اعتباري كسب كند؛ گناهي كه تو هم به همين منظور مرتكب شدي. به همين دليل هردوي شما نزد خداوند ملك عليم، در حدّ سواء هستيد. مقصد ما از ذكر اين نكات براي تو، اين نيست كه مصائبمان را تخفيف دهي يا برايمان نزد كسي وساطت كني؛ خير، قسم به پروردگار عالميان. همه ي امور را برايت توضيح داديم تا شايد به آنچه مرتكب شده اي واقف گردي؛ و آنچه را كه به سر ما آوردي بر ديگران وارد نكني؛ و در زمره ي كساني باشي كه به درگاه خدا توبه نمودند، خدايي كه تو و همه ي كاينات را خلق كرده؛ و در آينده با بينش و بصيرت عمل كني. اين نكته، از همه ي آنچه كه مالكي و نيز از سفير و نماينده بودن، كه البته ايامش رو به زوال است، برايت نيكوتر است. مبادا بر بي عدالتي ها چشم فرو بندي. همه ي قلب و روحت را بر داد و دهش متوجه كن. امر الهي را تغيير مده، و ناظر بر اموري باش كه در كتاب خداوند نازل شده است. در هيچ امري و شرايطي از تمنيات نفسانيت تبعيت مكن. مطيع اوامر خداوند منّان قديم باش. به زودي به تراب راجع خواهي شد و همانند همه ي چيزهايي كه مايه ي سرورت هستند، نابود خواهي گشت. اين حقيقتي است كه لسان صدق و عظمت بيان نموده است. آيا آنچه را كه خداوند از قبل اخطار نموده است به خاطر نمي آوري تا از يادآورندگان باشي؟ او گفته و گفته اش حق است كه: «از خاك خلقتان كرديم و به خاك بازتان مي گردانيم و دوباره از آن بيرونتان مي ‌آوريم.» اين عاقبتي است كه حق براي همه ي ساكنان ارض، چه عالي و چه داني، مقدر فرموده است. لذا نمي سزد كسي كه از خاك خلق شده و به آن راجع مي شود و دوباره از آن برمي خيزد، بر خداوند و اولياي او استكبار ورزد، با تكبّر تمسخرشان كند و به آنان غرور و نخوت نشان دهد. خير، براي تو و امثال تو شايسته چنان است كه خود را به مظاهر توحيد تسليم كنيد و نزد مؤمنين فروتن باشيد؛ كساني كه همه چيز خود را فراموش كرده اند و از تمام آنچه كه مشغله ي بندگان است و از صراط خداوند عزيز حميد دورشان مي سازد، گسسته اند. اينگونه القاء مي كنيم برتو آنچه را كه به تو و به آناني كه به پروردگارشان اتكال و اعتماد مي كنند، سود مي رساند.

۱۳۹۰ مهر ۱۸, دوشنبه

فیلسوفان و الهیّون از سراسر جهان یورش ایران به مدرّسان بهائی را محکوم می کنند!


نیویورک، ۱۰ اکتبر ۲۰۱۱ (سرویس خبری جامعۀ جهانی بهائی) – بیش از ۴۰ تن از فیلسوفان و الهیّون برجسته از ۱۶ کشور به محکوم کنندگان سیاست ایران مبنی بر محروم کردن جوانان بهائی و دیگران از آموزش عالی پیوسته اند.

در یک اقدام بی سابقۀ جهانی، ۴۳ دانشگاهی برجسته – با پیشینه های مسیحی، هندو، یهودی و مسلمان – نامـۀ سرگشاده ای را امضا کرده اند که امروز به صورت همزمان در نسخه های دیـلی تلگـراف (انگلستان)، فُـلیـا (برزیل) منتشر شد.

نامه به ویژه یورش مقامات ایرانی به اقدام غیر رسمی آموزشی جامعۀ بهائی، معروف به مؤسسۀ آموزش عالی بهائی، را محکوم می کند. در این مؤسسه استادان بهائی که توسط حکومت ایران از شغل خود محروم شده اند، داوطلبانه برای آموزش به اعضای جوان جامعه که از آموزش عالی محرومند، خدمت می کنند.

هفت بهائی مرتبط با مؤسسه هفتۀ گذشته پس از چهار ماه بازداشت در اوّلین جلسۀ دادگاه خود حاضر شدند. آنها در مجموعه ای از یورش ها در ۱ خرداد (۲۲ مه) بازداشت شدند. در این یورش ها خانه های ۳۹ نفر مرتبط با مؤسسه هدف قرار گرفت. فعالیت های مؤسسه از آن زمان «غیر قانونی» اعلام شده است.

در نامۀ سرگشاده آمده: « ما، فلاسفه، الهیّون، و دانشمندان علوم مذهبی در سراسر جهان اعتراض خود را در رابطه با یورش اخیر از طرف مقامات ایران به مؤسّسۀ آموزش عالی بهائی، اعلان می‌کنیم.»

« فراگیری و کسب دانش حقّی است مقدّس و قانونی برای همه و دولت‌ها موظف‌اند که این امکان را برای عموم فراهم کنند. در ایران دولت عکس این عمل کرده است...»

«این گونه یورش‌ها علیه حقوق شهروندان که آزادی در سامان دادن به اوضاع خود و آموزش گرفتن را از آنان سلب می‌کند، دیگر غیر قابل تحمّل است. ما از دولت ایران می خواهیم که نه تنها سرکوب بهائیان را متوقف کند بلکه کسب دانش را برای همه مهیا و ترویج نماید.»

یکی از مشهورترین دانشگاهیان حامی این فراخوان دکتر چارلز تیلور، استاد افتخاری فلسفه در دانشگاه مک گیل کانادا است. او گفت نامه را به خاطر باور عمیقش به این که «نباید 'هیچ اجباری' در دین باشد» امضا کرده است.

پروفسور تیلور گفت این کار همچنین به «بی قراری ام دربارۀ انقلاب ایرانیان مرتبط است و این که چطور آرمان های والای آن توسط مردمانی که از دین خود به عنوان ابزاری برای بسیج علیه 'دشمن' سوء استفاده می کنند، به سرقت رفته است.»

یکی دیگر از شخصیت های برجسته که نام خود را به فهرست افزود هیلاری پوتنام، استاد افتخاری فلسفه دانشگاه کوگان هاروارد ایالات متّحدۀ آمریکاست.

پروفسور پوتنام گفت: «از زمان انقلاب های آمریکا و فرانسه در پایان قرن نوزده، اشتیاق مردمی از قومیت ها، ملیت ها و مذاهب مختلف برای حقوق اساسی بشر خود، از جمله حق پرستش - آن طور که وجدان فردی امر می کند - و حق آموزش به هیجان آمده است.»

«آزار دانشجویان دانشگاه بهائی در ایران تلاشی بی شرمانه برای برگرداندن زمان به قرون تاریکی است. مورد آنها شایان حمایت افراد روشن فکر و اخلاقی در همه جاست.»

امضا کنندگان نامه عبارتند از:

چارلز تیلور - پروفسور فلسفه، دانشگاه مک گیل- کانادا
هیلاری پاتْنام - پروفسور فلسفه دانشگاه کوگان، دانشگاه هاروارد- آمریکا
کُرنِل وست - پروفسور مطالعات آفریقایی-آمریکایی دورۀ دانشگاهی 1943، دانشگاه پرینستُن- آمریکا
لئوناردو بُف - پروفسور اخلاقیّات، فلسفۀ ادیان و بوم شناسی (اکولوژی)، دانشگاه ایالتی ریو دو ژانیرو- برزیل
اِستنلی هاورواس - پروفسور اخلاقیات الهی « گیلبرت تی. رُو»، دانشگاه دوک- آمریکا
ابراهیم موسی - پروفسور دین و مطالعات اسلامی، دانشگاه دوک- آمریکا
گراهام وارْد - پروفسور الهیات «ریجِس»، دانشگاه آکسفورد- بریتانیا
جان میلْبَنک - پروفسور دین، سیاست و اخلاقیّات، دانشگاه ناتینگهام- بریتانیا
دیوید نوواک - رئیس کرسی مطالعات یهودیت «جی. ریچارد و دوروتی شیف»، و پروفسور فلسفه، دانشگاه تورنتو- کانادا
طاهر محمود - رئیس مؤسّسۀ مطالعات عالی حقوقی دانشگاه آمیتی؛ عضو پیشین کمیسیون ملّی اقلیت ها و عضو پیشین کمیسیون حقوق- هندوستان
موشه آیدل - پروفسور اندیشۀ یهودی، دانشگاه عبری اورشلیم- اسرائیل
عبدالقادر طیوب - پروفسور مطالعات اسلامی، دانشگاه کیپ تاون- آفریقای جنوبی
زین جیان شَنگ - پروفسور فلسفه، دانشگاه پکن- چین
ویلیام دزموند - پروفسور فلسفه، دانشگاه کاتولیک لوان- بلژیک؛ پروفسور افتخاری فلسفه، دانشگاه ملّی ایرلند مِی‌نوت- ایرلند
کِوین هارت - «ادوین بی. کایل»، پروفسور مطالعات مسیحی و رئیس مطالعات ادیان، دانشگاه ویرجینیا- آمریکا؛ پروفسور فلسفه، دانشگاه کاتولیک استرالیا- استرالیا
موری ری - پروفسور الهیّات و رئیس دانشکدۀ الهیّات و دین، دانشگاه اوتاگو- زلاندنو
اصغرعلی انجینیر - رئیس و بنیان گذار شبکۀ اقدام اسلامی آسیایی؛ رئیس مرکز مطالعات جامعه و لائیسم، بمبئی- هندوستان
رمی براگ - رئیس مطالعات ادیان، دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ- آلمان
ا. رشید عمر - دانشمند پژوهشگر مطالعات اسلامی و ایجاد صلح، دانشگاه نتردام- آمریکا؛ امام مسجد کلرمانت مین رود، کیپ تاون- آفریقای جنوبی
جاشوآ چو - رئیس و پروفسور اندیشۀ مسیحی، مدرسۀ الهیات تعمیدی هنگ کنگ- هنگ کنگ.
داگلاس پرات - پروفسور مطالعات دینی، دانشگاه وایکاتو- زلاندنو
آشوک وُهرا - پروفسور فلسفه، دانشگاه دهلی- هندوستان؛ شورای پژوهش فلسفی هند
کاروِر یو - رئیس و پروفسور اندیشۀ مسیحی، دانشکدۀ عالی الهیات چین- هنگ کنگ.
لاری زُلوت - پروفسور علوم انسانی پزشکی و اخلاق زیستی، پروفسور مطالعات دینی، دانشگاه نورت وسترن- آمریکا
پیلگریم و. ک. لو - پروفسور الهیّات سیستماتیک، رئیس مؤسّسۀ مطالعات لوتر در زمینۀ آسیا، مدرسۀ الهیّات لوتری- هنگ کنگ.
فیلیپ گودچایلد - پروفسور دین و فلسفه، دانشگاه ناتینگهام- بریتانیا
پال موریس - پروفسور مطالعات ادیان، دانشگاه ویکتوریای ولینگتون- زلاندنو
جیمز ای. فولکونر - پروفسور تفاهم دینی «ریچارد ل. اوانس»، دانشگاه بریگهام یانگ- آمریکا
راد بنسون - اخلاق دان و دانشمند رشتۀ الهیّات عمومی، مؤسّسۀ تینسلی، کالج مورلینگ- استرالیا
حسن موآکیماکو - مدرّس ارشد در مطالعات اسلامی، کالج دانشگاه پوآنی- کنیا
یونس دومبِ - مدرّس در مطالعات اسلامی، کالج دانشگاه اسلامی- گانا
ژوزف کوهن - مدرّس دانشگاه در فلسفه، کالج دانشگاه دوبلین- ایرلند
آدام میلر - پروفسور فلسفه، کالج کالین، تکزاس- آمریکا
ئی‌لِین وین‌رایت - پروفسور الهیّات، دانشگاه اوکلند- زلاندنو
رافائل زاگوری-اورلی - رئیس برنامۀ MFA، مدرسۀ طراحی و هنرهای زیبای بزالل- اسرائیل
فلیکس اُ مورکادها - مدرّس ارشد در فلسفه، دانشگاه ملّی ایرلند، گالوی- ایرلند
نعیم جناح - مدرّس مطالعات سیاسی، دانشگاه ویتواترزراند؛ هماهنگ کنندۀ مسجدالاسلام در ژوهانسبورگ- آفریقای جنوبی
کاتلین فلیک - استاد وابستۀ تاریخ دینیِ آمریکا، مدرسۀ الهیّات واندربیلت- آمریکا
آریه کوهن - استاد وابستۀ ادبیات خاخامی، دانشگاه یهودی آمریکا- آمریکا
جفری بلوچل - استاد وابستۀ فلسفه، کالج بوستون- آمریکا
ویلیام هَکِت - همکار پژوهشی و مدرّس در فلسفه، دانشگاه کاتولیک استرالیا- استرالیا
آکیبا لرنر - استادیار مطالعات یهودی، دانشگاه سانتا کلارا- آمریکا
نِیتان عمان - استادیار حقوق، مدرسۀ حقوق ویلیام و مری- آمریکا

بـرگـرفـتـه از :
http://news.persian-bahai.org/story/311

۱۳۹۰ مهر ۱۷, یکشنبه

حضرت عبدالبهاء ؛ پیامبر صلح از خاور به باختر !

لندن، ۱۲ مهر ۱۳۹۰ (۴ اکتبر ۲۰۱۱) (سرویس خبری جامعۀ جهانی بهائی) – بهائیان در اروپا صدمین سالگرد سفرهای تاریخی حضرت عبدالبهاء به غرب را با تمرکز بر ویژگی های شخصیت یگانۀ او گرامی می دارند .

در فرانسه، سوئیس و بریتانیا، گروه هایی از دوستان به مطالعۀ زندگی حضرت عبدالبهاء و گفتگو دربارۀ این که چطور زندگی او می تواند الهام بخش خدمات امروز آنها به جامعۀ پیرامون شان باشد، پرداخته اند.

حضرت عبدالبهاء (۱۹۲۱-۱۸۴۴)، فرزند ارشد حضرت بهاءالله و جانشینی است که او به عنوان رئیس دیانت بهائی تعیین کرده بود. پس از انقلاب جوانان ترک در سال ۱۹۰۸، وقتی همۀ زندانیان سیاسی و دینی امپراطوری عثمانی – از جمله حضرت عبدالبهاء و خانوادۀ او – آزاد شدند، آن حضرت برنامه ای طراحی کرد تا تعالیم بهائی را شخصاً به دنیای فراتر از خاورمیانه ارائه کند. در اوت ۱۹۱۱، او از طریق دریا از مصر عازم فرانسه شد و پیش از عزیمت به تونُن-لِه-بَن و سپس ژنو سوئیس به مدّت چهار روز، ابتدا چند روز در مارسی اقامت کرد.

«تلاش های خستگی ناپذیر»

در ۲۷ و ۲۸ اوت، یک گردهم آیی در دانشگاه ژنو برگزار شد که در آن اهمیت اقامت حضرت عبدالبهاء در سوئیس و ارتباط آن با کار امروز جامعۀ بهائی مورد تأمّل و بررسی قرار گرفت.

ژان پل وادر، یکی از اعضای محفل روحانی ملّی بهائیان سوئیس، گفت: «معنی خدمت در اين دو روز محسوس بود. ما روی اين موضوع که چطور الگوی حضرت عبدالبهاء الهام بخش ما در خدمت است کار کرديم: این که او چطور انگیزۀ اجتماع سازی می داد، چطور به بشریت خدمت می کرد و چطور بر افکار عمومی تأثیر می گذاشت. اینها همان چیزهایی است که اکنون بهائیان رویش کار می کنند.»

دکتر وادر گفت: «آنچه واقعاً همه را تحت تأثیر قرار داد آن بود که حضرت عبدالبهاء چطور توانست چنان سفر طاقت فرسایی را در چنان سن بالایی به انجام رساند. ما اغلب خیلی راحت هستیم و تصوّر می کنیم سفر یک ساعته ممکن است تا حدّی خسته کننده باشد – ما به اين که او چقدر در تلاش هایش خستگی ناپذیر بود پرداختيم.»

بیت العدل اعظم در پیامی که در اردیبهشت (آوریل) امسال صادر شد، به اين نکته می پردازد که چطور حضرت عبدالبهاء طی سفرهای خود تعالیم بهائی را در «منازل و نوان خانهها، در کلیساها و کنائس، در پارکها و میادین عمومی، در قطارها و کشتیها، در باشگاهها و انجمنها و در مدارس و دانشگاهها» تشریح کردند.

به بیان بیت العدل اعظم: «آن حضرت بدون ادنی فرق و تمایزی و به مقتضای نیاز افراد، برای همگان - اولیای امور، دانشمندان، کارگران، کودکان، والدین، تبعیدشدگان، فعّالان اجتماعی، روحانیون و شکّاکیون - پیک محبّت، سرچشمۀ حکمت و مایۀ تسلّی و راحت بود.»

  • در ۲۳ تا ۲۵ سپتامبر در بریستول، بهائیان محل یادوارۀ ملاقات آخر هفتۀ حضرت عبدالبهاء در صد… »

  • ملاقات بهائیان در سوئیس در دانشگاه ژنو به تاریخ ۲۷ و ۲۸ اوت به مناسبت صدمین سالگرد دیدار… »

  • یادآوری سفرهای حضرت عبدالبهاء به فرانسه زیربنای گفتگوها در مدرسۀ تابستانۀ شبانه روزی… »

  • شنبه ۱۰ سپتامبر گروهی در شهر ردینگ انگلستان با هم دیدار کردند تا سخنان حضرت عبدالبهاء در… »

  • در ۱۵ سپتامبر، یک کار نمایشی که ملاقات با حضرت عبدالبهاء را از چشمان میزبانش در لندن –… »

  • در ۱۷ سپتامبر، ۱۰۰سال پس از روزی که حضرت عبدالبهاء در کلیسای وست مینیستر سخنرانی کرد،… »

  • در ۱۷ سپتامبر، یک قرن کامل پس از سخنرانی حضرت عبدالبهاء در کلیسای وست مینیستر، جامعۀ… »

  • شیلا کارلسون، عضو انجمن شهر و شهردار اپسام و اييول، ایستاده در وسط، در ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۱ در… »

  • روز پنجشنبه ۲۹ سپتامبر، یک مهمانی در مرکز ملّی بهائیان بریتانیا برای فرزندان و بستگان… »

  • بازیگر و موسیقی دان بریتانیایی، اد تئودور پل، سمت راست، در مهمانی پنجشنبه ۲۹ سپتامبر در… »

در مدرسۀ تابستانۀ شبانه روزی سالانۀ بهائی که از ۲۷ اوت تا ۳ سپتامبر در اِویان فرانسه برگزار شد، شرکت کنندگان هنگام گفتگو دربارۀ فعالیت های کنونی جوامع خود، بررسی کردند که «حرکت در مسير گام های عبدالبهاء» به چه معناست.

لورانس دیا، یکی از سازمان دهندگان مدرسه، گفت: «افکار حضرت عبدالبهاء در تمام مدت مدرسه حاضر بود، هنگام سخنرانی های اصلی و برنامه های هنری. ما فهمیدیم که با رفتن در مسیر گام های او، قدرت لازم برای ادامۀ تلاش های مان را پیدا خواهیم کرد و پیش خواهیم رفت.»

«پیام شکوهمند یگانگی»

حضرت عبدالبهاء در ۴ سپتامبر ۱۹۱۱ برای یک اقامت چهار هفته ای به لندن رسید. او در اوّلین سخنرانی عمومی اش که شش روز پس از رسیدن به این شهر در کلیسای سیتی تمپل ايراد کرد، به حاضران گفت: «عنایت خداوند این روز فیروز را محقق فرمود. عنقریب وحدت عالم انسانی در قطب آفاق موج زند.»

در سراسر بریتانیا، گروه های دوستان از این صدمین سالگرد به عنوان فرصتی برای بررسی چگونگی به کار بردن آموزه های حضرت عبدالبهاء در زندگی های شان استفاده می کنند.

برای مثال در ۱۰ سپتامبر بهائیان در شهر رِدینگ، با همسایه های خود گرد هم آمدند تا سخنانی را که او درست صد سال پیش در سیتی تمپل بیان کرده بود، مطالعه کنند. یکی از شرکت کنندگان، یک رانندۀ تاکسی اهل غنا، اظهار داشت که چطور عشق و یگانگی که حضرت عبدالبهاء در سخنرانی خود از آن یاد کرد، در روح آن گردهم آیی حاضر بود. یکی دیگر از همسایگان با اصلیت نپالی دربارۀ «پیام شکوهمند یگانگی» که حضرت عبدالبهاء ارائه فرمود، نظر داد.

در نشستی در اپسام که همان روز برگزار شد، شیلا کارلسون، عضو انجمن شهر و شهردار، گفت فکر می کند کودکان دبستانی باید دربارۀ حضرت عبدالبهاء نیز همراه مارتین لوتر کینگ و مادر تِرِزا آموزش ببینند.

در سالگرد سفر حضرت عبدالبهاء به بریستول، ۲۳ تا ۲۵ سپتامبر، بازیگران، داستان سرایان و موسیقی دانان خاطراتی از آخر هفته ای که او در آن شهر گذراند و تأثیر عمیقی که هنگام برخورد با مردم بر آنها می گذاشت، بیان کردند.

«پاسخ عاشقانه»

روز ۱۵ سپتامبر در موزۀ تاریخی ليتون هاوس در شهر لندن، نمایش نامۀ ویژه ای که ملاقات با حضرت عبدالبهاء را از چشمان میزبانش، لیدی بلامفیلد، به تصویر می کشید، برای اولین بار روی صحنه رفت.

در جمع حاضران کسانی که ساکنان فعلی شمارۂ ۹۷ کادوگان گاردنز، مجموعۂ آپارتمانی که عبدالبهاء طی ملاقات خود در آن اقامت داشت، نيز حضور داشتند. یکی از آنها گفت «دانستن مطالب تازهای دربارۀ تاریخچۀ جذّاب خانه ام بسيار جذاب بود.»

سارا پرسيوال، نویسندۀ نمایش نامه و بازیگر نقش لیدی بلامفیلد، گفت: «ملاقات با دختر زنی که آنجا زندگی می کند و ديدن شگفتی او از تاریخ روحانی اين ساختمان، فوق العاده بود.»

او گفت: «عکس العمل همه صمیمانه بود ... يک پاسخ واقعاً عاشقانه»

پیام سلطنتی

دو روز بعد گزیده هایی از نمایش نامه در کلیسای سینت جان در اسمیت اسکوئر برگزار شد. در آنجا جامعۀ بهائی وست مینیستر، صد سال پس از سخنرانی حضرت عبدالبهاء در مقابل حاضران کلیسا که به دعوت بزیل ویلبرفورس، معاون اسقف وست مینیستر در آن زمان انجام شد، با دوستان خود گرد هم آمدند.

یکی از ویژگی های این گرد هم آیی پیام ویژۀ پرنسس هلن، نوۀ فرزند ماری ملکۀ رومانی (۱۹۳۸-۱۸۷۵) بود. ملکه ماری اوّلین شخصیت سلطنتی بود که تعالیم بهائی را پذیرفت.

پرنسس هلن نوشت: «برای من پیام این آئین بزرگ امروز همچنان مهم است که همیشه بوده.»

او ادامه داد: «در جامعه ای که به صورت فزاینده ای سکولار می شود، وقتی نیروهای بازار، مصرف گرایی و خودخواهی لجام گسیخته ارزش محسوب می شوند، آئین بهائی راه جایگزینی را برای زندگی ارائه می دهد که ریشه در ترویج عدالت و یگانگی و برقراری صلح برای رسیدن به کامکاری و رفاه جمعی دارد.»

«از جنبۀ تاریخی... پیام آوران چنين دیدگاه های تحوّل خواهانه ای خرابکار شمرده می شوند. به نظر می رسد عبدالبهاء هم مصداق همين اتهام بود که به خاطر ایمان عمیقش به خوبی خدا و هدایت الهی بیشتر عمر خود را در تبعید گذراند.»

«جدائی از وطن انسانهای ضعيف تر را تلخکام می کند، اما برای حضرت عبدالبهاء چنین نبود। او راه دیگری را برگزید و سفیر بزرگ صلح و عدالت و مهمان عزیز همۀ افراد خیرخواه و مؤمن شد. چنین افرادی یگانه، الهام بخش و چالشگر اند و ما بايد پیام های امید آنها را بشنویم.»

بـرگـرفتـه :
http://news.persian-bahai.org/story/309

۱۳۹۰ مهر ۱۳, چهارشنبه

دیانت بهائی ؛ آئینی جهانی !

آزادی دراویش؛ بازداشت بهائیان !


محاکمه‌های سریع پشت درهای بسته

دامنه ایجاد فشار بر جامعه بهائی که عموما به شهرهای مرکزی تری چون اصفهان و شیراز محدود بود، این بار به مشهد و کردستان هم رسیده؛ تعداد زیادی از شهروندان بهائی این دو استان در روز‌های گذشته مورد احضار، بازجویی قرار گرفته و حتی تهدید شده‌اند. این اتفاق همزمان است با بازداشت بیست بهائی دیگر در اصفهان و محاکمه ۷ نفر از مسئولین و مرتبطین دانشگاه آنلاین بهائی در تهران.

نماینده جامعه بین المللی بهائیان در سازمان ملل متحد، در مصاحبه با روز می‌گوید دادگاه‌های اخیر مسئولین دانشگاه آنلاین بدون حضور خانواده و پشت درهای بسته، خیلی سریع و در مدت زمان کوتاهی برگزار شده است. دایان علایی، تاکید میگوید: "حذف دگراندیشان در دولت کنونی به رویه تبدیل شده است."

هر چند گزارش‌ها حاکی از آزادی تعدادی از متهمان پرونده دراویش گنابادی و سایت مجذوبان نور است، اما اگر پرونده همچنان باز کشیش ندرخانی و اعتراض‌های هفتگی مولوی عبدالحمید در رابطه با نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی را کنار این ماجرا قرار دهیم، به نظر می‌رسد بهائی‌ها، سنی‌ها، دراویش، یارسانی‌ها و نوکیشان مسیحی روزهای به مراتب سخت تری را پشت سر می‌گذارند و بی‌جهت نیست که بخش قابل توجهی از نشست‌های جانبی هجدهمین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در شهریور و مهر امسال به رصد موارد نقض حقوق آن‌ها اختصاص داده شد.

بازداشت‌ها؛ از کردستان تا مشهد

بنا برگزارش‌ها در روز‌ها و هفته‌های گذشته، تعدادی از شهروندان بهائی در سنندج به دادگاه احضار و پس از بازجویی تهدید شده‌اند که اگر اخبار آن منتشر شود "عواقب بدی" برایشان به دنبال خواهد داشت.

به نوشته وبسایت کمیته گزارشگران حقوق بشر نحوه بازجویی و سوالاتی که مطرح شده نشان از تصمیم مقامات برای ایجاد فشار اقتصادی بر شهروندان بهائی دارد: "افراد احضار شده در قبال شغلشان مورد تهدید قرار گرفته‌اند و اسامی تمامی همکارانشان از ایشان گرفته شده است."

به گزارش منابع حقوق بشری اخیرا شهروندان بهائی بسیاری از شهرهای ایران از جمله سمنان تحت فشارهای اقتصادی قرار گرفته‌اند. پلمب مغازه، به آتش کشیدن مغازه‌ها و تهدید مشتریان بخشی از این فشار‌ها و اعمال‌های غیرقانونی اقتصادی بوده است. در همین ارتباط در چند هفتهٔ اخیر محل کسب ۵ بهائی ساکن سمنان نیز پلمب شده است.

ایجاد فشار بر جامعه بهائی و احضار و بازداشت‌های اخیر آن‌ها در کردستان حتی صدای برخی از احزاب کرد را هم در آورده است. حزب کومله کردستان، در بیانیه‌ای پیرامون آنچه "تهدید و اذیت و آزار شهروندان بهائی" خوانده شده از نهادهای بین المللی دفاع از حقوق بشر و کلیه فعالین مدنی و حقوق بشری خواسته که نسبت به این روند اعتراض کنند.

تنها چند روز پس تشدید فشار‌ها بر بهائیان کردستان، آنطرف‌تر در روز شنبه، ۷ مهر ماه، نزدیک به ۲۰ شهروند دیگر بهائی در اصفهان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.

دیان علایی، نماینده جامعه بین المللی بهائیان در سازمان ملل متحد پیرامون این بازداشت‌ها به روز می‌گوید: "امکان دارد بازداشت‌ها بیش از این تعداد باشد. بر اساس اطلاعی که ما داریم در طول این چند روز دو نفر از آن‌ها آزاد شدند. به صورت کلی مشخص نیست که به چه دلیلی بازداشت شدند و از سرنوشت آن‌ها هم اطلاعی در دست نیست."

در همین راستا کمیته گزارشگران حقوق بشر اعلام کرده رزیتا واثقی، ناهید قدیری، سونیا طعامی و نورا نبیل‌زاده چهار شهروند بهائی ساکن مشهد به ۵ سال حبس تعزیری و افشین نیک آئین، بهمن یزدانی، وصال محمدی و شهاب طائفی چهار شهروند بهائی دیگر به سه سال حبس تعلیقی به مدت دو سال محکوم شدند.

حذف دگراندیشان رویه شده

در تازه‌ترین مورد نقض حقوق جامعه بهائیان ایران اما دادگاه ۷ نفر از مسئولین و مرتبطین دانشگاه آنلاین بهائی،در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد.

دیان علایی به روز می‌گوید: "دادگاه چند نفر از این افراد با حضور وکلا برگزار شده. اما جلسه بسته بوده و بدون حضور خانواده. این دادگاه در مدت زمان خیلی کوتاه و پشت درهای بسته برگزار شده است."

این افراد اوایل خرداد ماه امسال در ارتباط با دانشگاه علمی آزاد بهائیان (BIHE) در شهرهای مختلف ایران بازداشت شدند. بعد از گذشت بیش از دو ماه از بازداشت این افراد، خبرگزاری امنیتی – نظامی فارس اعلام کرد آنان به "اقدام علیه امنیت ملی و جمهوری اسلامی" متهم هستند.

همزمان با این اعلام فارس، سایر خبرگزاری‌های حکومتی از "شناسایی و انهدام یک شبکه فساد بین‌المللی" که به گفته آن‌ها به‌صورت "کاملاً سازمان یافته" در داخل کشور فعالیت می‌کرد توسط دستگاه‌های اطلاعاتی ـ- امنیتی خبر داده‌اند. نمایندگان جامعه بهائی در مصابحه با روز این اتهامات را تکذیب کردند.

این اتفاقات در شرایطی روی می‌دهد چندی پیش، محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، گفته بود در ایران هیچ کس به علت بهائی بودن دستگیر و زندانی نشده است.

خبرگزاری ایسنا به نقل از محمد جواد لاریجانی نوشته بود: "بهائی‌ها در ایران مانند هر شهروند دیگر ایرانی از حقوق شهروندی برخوردارند اما درست مانند سایر شهروندان اگر مرتکب جرمی شوند به طور طبیعی دستگاه قضایی با آن‌ها برخورد می‌ کند."

اظهار نظر این مقام قضایی در شرایطی مطرح می‌شود که بهائیان ایران پس از انقلاب سال ۵۷ از حق تحصیل در دانشگاه‌ها و مشاغل دولتی محروم بوده، مجامع آن‌ها غیرقانونی اعلام شده و قبرستان‌های آنان در شهرهای مختلف مختلف تخریب شده است.

طبق آمار کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران در حال حاضر حدود ۳۰۰ هزار بهائی در ایران زندگی می‌کنند. بر اساس گزارش‌های این سازمان مدافع حقوق بشر دست‌کم ۳۰ بهائی در زندان‌های ایران به سر می‌برند، اما فعالان بهائی از جمله نماینده جامعه بین المللی بهائیان در سازمان ملل متحد، معتقدند در حال حاضر نزدیک به ۱۰۰ نفر از شهروندان بهائی در زندان هستند.

بهائیان در قانون اساسی جمهوری اسلامی به عنوان اقلیت مذهبی به رسمیت شناخته نشده‌ و در طول ۳۰ سال اخیر مورد تبعیض‌های سیاسی، ‌اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و آزارهای گوناگون بوده‌اند. گفته می‌شود از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون دست کم ۲۰۰ نفر از آنان اعدام شده‌اند.

نماینده جامعه بین المللی بهائیان در سازمان ملل متحد می‌گوید: "فشار بر اقلیت‌های مذهبی به ویژه بهائیان ریشه در گذشته دارد و مورد تازه‌ای نیست، اما ظاهرا در طول این چند سال قربانی فشارهای بیشتری شدند. حذف دگراندیشان در دولت کنونی به رویه تبدیل شده است."

آزادی تعدادی از دراویش

تازه‌ترین گزاش‌ها از وضعیت اقلیت‌های مذهبی حاکیست تعدادی از افراد که در ارتباط با پرونده دروایش گنابادی و سایت مجذوبان نور بازداشت شده بودند با قید کفالت آزاد شده‌اند.

منابع نزدیک به دراویش گنابادی، اسامی این افراد را علیرضا روشن، علی کرمی، مهدی اسانلو، فرزانه نوری، فرزاد درویش، بهزاد نوری و علی آستارکی اعلام کرده‌اند.

پرونده این افراد مربوط به درگیری یک ماه گذشته بین بسیجیان و دراویش شهرستان‌های کوار، سروستان و شیراز است که در نتیجه آن بیش از ۱۰۰ تن از دراویش مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار گرفتند. مسئولان وبسایت مجذوبان نور نیز که اخبار دراویش را پوشش می‌دهد در همین راستا در تهران دستگیر شدند.

مصطفی آزمایش، نماینده و سخنگوی دراویش نعمت اللهی گنابادی در مصاحبه با روز ضمن تشریح جزئیات به روز گفته بود: "فشار بر پیروان سلسله نعمت اللهی گنابادی قبل از هر انتخاباتی در ایران شدت می‌گیرد."

سلسله نعمت اللهی به "شاه نعمت الله ولی" از عرفای قرن نهم هجری (پانزدهم میلادی) باز می‌گردد. پیروان شاه نعمت الله ولی در سده‌های اخیر به سه شاخه ذوالریاستینی (منورعلیشاهی)، گنابادی (سلطانعلی شاهی) و صفایی (صفی علیشاهی) تقسیم شده‌اند.

اعتقادات شاخه گنابادی که اخیرا تحت فشار بیشتری نسبت به دیگر شاخه‌ها قرار گرفته، به اهل شریعت نزدیک‌تر است و پیروان این شاخه، مکان‌های تجمع خود را به جای خانقاه، "حسینیه" می‌نامند.

نقض حقوق اقلیت‌های دینی در ایران، به ویژه در طول چند سال گذشته، از سوی نهاد‌های جهانی مدافع حقوق بشر محکوم شده است। سازمان عفو بین الملل، سازمان دیده‌بان حقوق بشر، کمیسیون آزادی بین المللی ادیان آمریکا، وزارت امور خارجه آمریکا، وزارت امور خارجه بریتانیا و شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، از جمله نهاد‌ها و اشخاصی هستند که خبر تداوم ایجاد محدودیت برای اقلیت‌های دینی و مذهبی در ایران را تائید و آن را محکوم کرده‌اند.

برگرفتـه از :
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/archive/2011/october/04/article/-27344e2125.html

جامعۀ جهانی بهائی خواهان آزادی کشیش مسیحی محکوم به اعدام شد!

ژنو، ۱۲ مهر ۱۳۹۰ (۴ اکتبر ۲۰۱۱) (سرویس خبری جامعۀ جهانی بهائی) – جامعۀ جهانی بهائی به خواستاران آزادی یوسف ندرخانی، کشیش مسیحی ساکن رشت در ایران، پیوسته است.

کشیش ندرخانی که دو فرزند خردسال دارد، مدير یک شبکه از کلیساهای خانگی است. او به ارتداد یا «ترک دین اسلام» و «دعوت سایر مسلمانان به مسیحیت» متّهم و در شهریور ۱۳۸۹ (سپتامبر ۲۰۱۰) به اعدام محکوم شد.

دیوان عالی کشور ایران اخیراً خواست پروندۀ او دوباره بررسی شود تا معلوم شود که آیا او قبل از گرویدن به مسیحیت، مسلمان بالغ و عامل به اسلام بوده است یا خیر. به حکم دادگاه پاسخ این بررسی منفی بود، با این حال او هنوز به خاطر ارتداد مجرم شناخته شده زیرا اجدادش مسلمان بوده اند.

این پرونده با محکومیت شدید از سوی حکومت ها، سازمان ها و رهبران دینی سراسر دنیا مواجه شده است.

در ۹ مهر (۱ اکتبر) پس از این اعتراض جهانی، رسانۀ ملّی ایران به یک باره گزارش داد که کشیش ندرخانی در حقیقت به دلایل دیگری، از جمله جرائم خشونت آمیز، اخاذی، صهیونیسم و خیانت، محکوم شده است. این اتّهامات هرگز و حتی یک بار در سراسر دورانی که آقای ندرخانی متّهم، محاکمه و محکوم می شد، مطرح نشده بود و فقط اخیراً عنوان شد.

بیانیۀ جامعۀ جهانی بهائی

ما به موج جهانی اعتراض به محکومیت کشیش یوسف ندرخانی می پیوندیم و خواهان آزادی او هستيم.

این که يک دادگاه قانونی کسی را که اجدادش مسلمان بوده اند و آزادانه تصميم گرفته که مسیحی باشد محکوم کند، نمونۂ دیگری از قساوت مقامات ایرانی عليه مردم اين کشور است.

اعلان عمومی اخیر مبنی بر تغییر اتهامات مطرح شده علیه آقای ندرخانی که در نتیجۀ اعتراض جهانی به محکومیت او انجام شد، بيش از پيش بی‌ ضابطه بودن تصمیمات نظام قضائی ایران و فقدان علنی عدالت در اين شرايط را آشکار می کند.

  • کشیش یوسف ندرخانی، در عکسی با پسر کوچکش. عکس از: شبکۀ همبستگی جهانی مسیحیان.

حکمی که برای او تعیین شده نه تنها قابل انتقاد است، بلکه نقض همۀ معیارهای قانونی، اخلاقی، روحانی و انسانی نیز به شمار می آید.

کدام حکومت امروزی در جهان می تواند منطقاً تصمیم بگیرد که حق سرکوب آزادی عقیده را دارد؟ عقیده چیزی نیست که بتوان از کسی بازگرفت یا بر سرش معامله کرد؛ به باور قلبی، فکری و روحی مربوط است که فراتر از حوزۀ نظارت هر حکومتی است.

جامعۀ بهائی شرایط چالش برانگیزی را که اقلیت ها در ایران امروز با آن مواجه اند، به خوبی درک می کند. و حال روشن است که اقلیت هائی که به ظاهر توسط دولت به رسمیت شناخته شده اند نيز مانند آنها که هیچ حقوقی ندارند، در مرتبۂ پائين تری نسبت به اکثريت قرار دارند.

در اینجا نیازی نیست فهرست بی پایان اعدام ها، شکنجه ها، محکومیت های زندان، محرومیت ها و مصیبت های دیگری که بر مردم سخت آزمودۀ ایران وارد می آید، تکرار شود.

آنچه نمایندگان آن کشور در صحنۀ جهانی اظهار می دارند، با رفتاری که در کشور با مردم خود نشان می دهند، تناقض دارد. امّا مقامات ايرانی آزادانه به کشورهای دیگر سفر می کنند و به آنها برای انتشار اکاذیب خود و انکار رفتار بی رحمانه با شهروندان شان و تظاهر به خیرخواهی برای مردم جهان فرصت داده می شود.

بايد برای آگاه کردن جهانيان از تزویر حکومتی که در سطح وسيع و مداوم بر مردم خود ظلم می کند، اقدامات گسترده تری انجام داد.

بايد برای آگاه کردن بشریت از آنچه در ایران می گذرد و يادآوری امکان تکرار خاطرۂ هول آورِ اقدام نکردن علیه اشاعۂ نفرت توسط حکومت ها، به تلاش گسترده تری دست زد

برگرفتـه از :
http://news.persian-bahai.org/story/308