جمشید چالنگی :
درباره «ما جاسوس نیستیم»
روایتی نمایشی از آنچه بر ایرانیان بهایی رفته و می رود
نویسنده، کارگردان و بازیگر: منصور تأیید
مدیر صحنه: افسانه تأیید
محل اجرا: سالن تئاتر دبیرستان مارشال (مک لین- ویرجینا)
با همکاری بنیاد فرهنگی همزبان
وقتی از منصور تأیید پرسیدم مدت نمایش اش چقدر است و شنیدم حدود دو ساعت، بیرودربایستی تر از پیش پرسیدم، فکر میکنی بتوانی دو ساعت تماشاگر را نگهداری؟ پاسخ اش قاطعانه بود: مطمئنم !
باور نکردم.
به تماشای نمایش که رفتم، از همان ده دوازده دقیقه اول دیدم مایه دو ساعت را دارد اما باز مردد بودم ولی اتفاقی که به مرور روبروی من و تماشاگران دیگر در حال روی دادن بود، در حد امکان، شاهکاری شد مدیون هوشمندی آقای تأیید و نیز شناختی که از صحنه، نمایش در کلیت آن به ویژه نوع کلام لازم در تئاتر دارد.
اینها و امتیازات دیگر او همچون بازی بیتکلف اش، اینکه به تماشاگر امکان میدهد که خود را شنونده روایتی بیاغراق و ساده از زندگی انسانی بر صحنه و میلیون ها انسان دیگر بیابد، زمان را به سرعت سپری ساخت. حاصل، نمایش تک نفره دلنشینی شد در عین حال غمانگیز.
میدانم که دو صفت متضاد است، دلنشین و غمانگیز. اما یادمان نرود هنر در هر شکل خود و بازتاب هرچه که باشد به اعتبار ذات خود بر دل ما اثرگذار است، حتا همان زمان نیز که اشکی بر چشم مان مینشاند.
منصور تأیید از بابت تکنیک یا فن تئاتر کار ساده و در عین حال پیچیدهای انجام داده اینکه، کمدی را وسیله بیان حقایقی تراژیک ساخته است. در آمیختن ایندو با هم و پیش بردن بدون ملال آن بر صحنه، هنر اوست.
منصور تأیید از همان آغاز، آشکارا میگوید قصد تبلیغ دارد، درباره دین خود ، دیانت بهائی.
بنابراین از همان آغاز با تماشاگر روراست است و همین باعث جلب اعتماد تماشاگر میشود. او، اما از این اعتماد سوءاستفاده نمیکند بلکه تنها بر آن است که توجه تماشاگر را به آنچه میگوید جلب کند و این توجه را تا به آخر حفظ کند. او قضاوت نمیکند. فقط راوی است و آنچه را بر او گذشته و بر دیگرانی که او دیده است، روایت میکند. قضاوت را به تماشاگر وا میگذارد.
این امتیازی دیگر است برای منصور تأیید چرا که بیشتر نمایشهای ایرانی که دستمایهای سیاسی دارند یا اجتماعی- سیاسی، از همان نیمه نخست خود در ورطه قضاوت میافتند و همین میشود که کلامشان از کلام نمایشی فاصله میگیرد و شعار میشود.
«ما جاسوس نیستیم» اینگونه نیست. اصلا هم قصد ندارد مثلاً بگوید، بهائیان بهترین انسان های جهانند یا دیانت بهائی هم بهترین دین تاریخ.
تنها، حجاب موجود میان ما و هموطنان بهائی مان را کنار میزند. دست مان را میگیرد و به خانه کودکیاش میبرد. خاطرات شیرینی شب عید را که همه ما داریم و شمایل مقدسی بر دیوار و در این روایت شمایل بهاءالله (؟) . غُر زدنهای پنهان از درس دینی و اخم و تخم معلم مربوطه. اینها همه خاطراتی مشترک است. اما با این همه کمتر امکان یافته بودیم بدانیم در خانه همکلاسی بهائیمان چه میگذرد. پیش از آنکه خود بدانیم به ما گفته بودند، آخوند شیعه بر منبر یا معلم فقهمان در مدرسه، که بهائیان در خانههاشان هرچه میکنند بیناموسی است. این است که کمتر کنجاو میشدیم تا خودمان بدانیم. این پرسش هم همیشه برایمان پاسخی منفی داشت که مگر آخوند یا معلم فقه دروغ میگوید؟
و دیدیم که دروغ می گفتند. دروغی به بزرگی «شکوهمندی» انقلاب اسلامی.
«ما جاسوس نیستیم» خیلی دوستانه دست ما را میگیرد و از خانه کودکی منصور تأیید حرکت مان میدهد و میبردمان تا گلوله باران بهائیان به فرمان فقیه.
طنز منصور تأیید ضرب آهنگی موزون دارد. خنده و غم را از پی هم میآورد همچنان که در زندگی نیز چنین است. نه غم پایدار است و نه شادی. در پی هم و گاه با هم پدیدار میشوند و سپس ناپدید.
منصور تأیید، راوی همین روال است. روال آنچه بر مردمانی در سرزمینی به نام ایران گذشت، همچنان میگذرد و اگر انسان و آزادگیاش را محترم نداریم، همچنان نیز خواهد گذشت.
او نام نمایش، «ما جاسوس نیستیم»، را در واکنش به اتهام روزمره فقیه علیه بهائیان برگزیده است.
ساده و روشن میگوید، ما جاسوس نیستیم، انسانیم، بهائی هستیم، مانند همه انسان های دیگر که حق دارند پیرو هر دین دیگری باشند .
«ما جاسوس نیستیم» با همیاری «بنیاد فرهنگی همزبان» در ویرجینیا به صحنه آمد. بنیادی که خدمات فرهنگی بسیاری در این سوی عالم عرضه کرده است. پزشک حاذق ایرانی، دکتر کاویان میلانی مدیریت این بنیاد را دارد. این نمایش در هفتههای آینده در چندین ایالت دیگر آمریکا نیز به صحنه خواهد رفت.
بخش هایی از نمایش «ما جاسوس نیستیم» را می توانید در اینجا ببینید.
http://www.kayhanpublishing.uk.com/Pages/archive/weekly/1334/Chalangi_1334.htm
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر