
از لحظهای که نامهی تنی چند از زندانیان سیاسی بهائی که از درون زندان برایم نوشتهاند به دستم رسیده بیقرارتر از آنم که بتوانم بدون سهیم شدن این شریفترین هدیه نوروزی با شمائی که به فردای روشن آزادی و برابری و یگانگی و دگردوستی در میهن عزیزمان ایران میاندیشید هیچ کار دیگری بکنم.
از یک ماه پیش که نمایش عمومی فیلم "تابوی ایرانی" آغاز شده جدا از هموطنان بهائی، به قدری از هموطنان غیربهائی محبت دیدهام که تا امروز برای هیچیک از کارهای دیگرم ندیده بودم. هنوز کامم از تلاش روشنفکران و هنرمندان مسئولی که چه در برنامهریزی برای نمایش فیلم یاریام کردهاند، و چه با قلم شیوایشان در نشریات مختلف این تلاش انسانی را ستودهاند شیرین بود که با رسیدن این نامه از درون زندانِ جهالتِ اسلامی قلبم سرشار از شادمانی شد.
کافی است فقط یک لحظه خودتان را جای من، که خود زندانی جهالتی از نوع دیگر بودهام بگذارید تا احساس تلخ/شیرینی را که این نامه در کامم برانگیخت درک کنید. تردید ندارم همانطور که صدای آنان از دیوار ضخیم زندانها به گوش من رسیده است صدای سپاس من هم در پس دیوارهای بلند دگراندیشستیزی به گوش آنان خواهد رسید.
و این هم متن نامه، با عذری درک شدنی برای حذف نام و امضای این عزیزانِ در بند.
[فیلمساز ارجمند جناب علامه زاده
استماع خبر انتشار اثر گرانقدر شما به نام "تابوی ایرانی" که از ظلم غیرمنصفانه ای که قریب دو قرن بر بهائیان ایران روا داشته شده، پرده برمی دارد اعماق جان این اسیران را به اهتزاز در آورد. خدای را سپاس می گوئیم که از میان فرزندان برومند این سرزمین اهورائی نفس آزاده ای چون شما شهامت پرداختن به چنین کار سترگی را به خود راه داده و طلوع دوره ای جدید در روابط و تعاملات دوستانه و خیر اندیشانه همه ایرانیان در جهت احیاء و تجدید مجد و عظمت دیرینه میهنمان را بشارت می دهد.
صمیمانه از جنابعالی تشکر می کنیم و برای موفقیتهای روز افزونتان دعا می نمائیم।]
برگرفته از :
http://reza.malakut.org/2012/03/post_618.html
برگرفته از :
http://reza.malakut.org/2012/03/post_618.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر