۱۳۹۶ اسفند ۱۶, چهارشنبه

به بهانه "محاکمه محاکمه باب"

به بهانه “محاکۀ محاکمۀ باب”
مهرداد وجدانی
آیا سید علی محمد باب ، پیامبری راستین بود/هست ، یا نه ؟ بی شک این پرسشی ست درون دینی و علم تاریخ و تاریخدان بی طرف نمی تواند برای این پرسش پژوهشی کند و پاسخی بیابد چون این پرسش بزرگ در لوله های تنگ آزمایشگاههای علمی نمی گنجد درست مانند نگاه علم در باره هستی و یا نیستی آفریدگار(خدا) – علم نه می تواند وجود خدا را باور کند و نه می تواند آنرا رد کند .
بنابراین تحقیق و جست و جو درمورد صادق و یا کاذب بودن سید علی محمد باب بحثی ست کاملا درون دینی .
آقای اکبر گنجی در مقاله شجاعانه خود “محاکمۀ محاکمۀ باب” ، چنین می گوید : «اگر امام زمانی (امام دوازدهم) وجود داشته باشد که زمان ظهورش نامعلوم است، همیشه افرادی پیدا خواهند شد که خود را امام زمان بنامند. اصل مدعا راه را گشوده می‌سازد. از کجا معلوم که فرد مدعی امام زمان واقعی نباشد؟ به جای زندانی کردن امام زمان ها (کاری که جمهوری اسلامی می‌کند)، باید به آنها فرصت داد تا از ادعای خود به طور معقول دفاع کنند.
مقاله زیر بررسی می‌کند که علما چگونه “باب” را محاکمه کردند و در این مورد چه گزارشی عرضه کرده‌اند. »
آقای اکبرگنجی صورت مسئله را ساده کرده ؛ امام زمان یا وجود دارد و یا وجود ندارد ، اگروجود دارد ، ازکجا معلوم که سید علی محمد باب امام زمان واقعی نبود/نباشد ؟ چرا علما (جهلای معروف به علم) ازمعیارهای مناسب بهره نگرفتند تا صدق و یا کذب ادّعای باب را روشن سازند ؟ و اگروجود ندارد ، پس هرکس که مدعی شد که امام زمان است دروغگوئی بیش نیست . البته اگرآقای گنجی نگاه دیانت بهائی را دراین زمینه مورد برسی و تحقیق قرار می داد ، حتما پرسش هایش (امام زمان وجود دارد و یا وجود ندارد؟) به این سادگی مطرح نمی شد و در نتیجه به پاسخهائی با عمق بیشتر می رسیدیم .
لزومی به تکرار ندارد که این یک گفت و شنود درون دینی ست . از دیدگاه دیانت بهائی با وفات امام حسن عسگری ، دوره امامت به پایان می رسد امام حسن عسگری هیچگاه فرزندی نداشته وتمام داستان غیبت صغری و کبری ساختگی ست و قرار نبوده امام دوازدهمی در کار باشد. پیامبر گرامی اسلام وقتی از قائم یا مهدی صحبت می کند به اعتقاد دیانت بهائی در واقع بشارت به ظهور دیانت بعدی می دهند که کتاب و احکام جدیدی می آورند. وقتی حضرت اعلی از باب بودن صحبت می کنند ، منظورشان این نیست که ایشان بابی هستند برای رسیدن به امام دوازدهم بلکه می گویند ایشان بابی هستند برای رسیدن به “من یظهرالله” یعنی حضرت بهاءالله. شیعیان بعد از حضرت قائم باور دارند که امام حسین رجعت می کند تا به مأموریت حضرت قائم تداوم بخشد. سنی ها عقیده دارند بعد از ظهور مهدی بلافاصله حضرت مسیح به یاریش می شتابد. از نظر دیانت بهائی رجعت حضرت مسیح و یا امام حسین مفهومی سیمبولیک (نمادین) دارد و اشاره ایست به ظهور جدید دیگری یعنی ظهور حضرت بهاءالله برای دادن تداوم به برنامه تربیتی الهی که از آدم تا خاتم جریان داشته و در پیام حضرت بهاءالله به اوج ترقی وبلوغ رسیده. در آثار عهد عتیق به ظهورنماد “مسیح” در دو نوبت اشاره دارد بهائیان می گویند با ظهور حضرت عیسی و ظهور حضرت بهاءالله این بشارت ها تحقق یافته.
در آثار عهد عتیق حضرت الیاس دو بار رجعت می کند ، رجعت اول پیش از ظهور مسیح ، و رجعت دوم الیاس پیش از رجعت مسیح. بهائیان ظهور یحیای تعمید دهنده را ، پیش از ظهور حضرت عیسی ، رجعت نمادین اول حضرت الیاس می دانند و ظهور حضرت باب را ، پیش از حضرت بهاءالله، رجعت دوم حضرت الیاس. از نظر دیانت بهائی رجعت مفهومی نمادین دارد ، یعنی رجعت سجایای اخلاقی وپیام و مأموریت روحانی و نه بازگست یک شخص ، چه جسمی چه روحی.
با بازگشت بهار گوئی همۀ شکوفه های پارسال “رجعت” کرده اند ، ولی دانایان دانند که این “رجعت” زیبائی و کیفیت و کمال است که با بهار برگشته و نه گلبرگهای پرپرشده و برباد رفتۀ پارسال !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر