۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

اگر جرم این است، من نیز مجرمم !

۴/اسفند/۱۳۸۷

نویسنده : شکیبا

دیروز اعلان شد که یاران ایران، مدیران جامعهء ملی بهائی ایران، که از اردیبهشت (و یکی از ایشان از اسفند سال گذشته) در بازداشت به سر می برند به اتهام جاسوسی اسرائیل، توهین به مقدسات اسلام و تبلیغ علیه نظام محاکمه خواهند شد. این اعلان، اگرچه با توجه به سیر حوادث ایران دور از انتظار نبود، به قدری غیرمنصفانه است که نه تنها بهائیان ایران و جهان، بلکه هر انسان منصفی را متعجب و متأسف می سازد. گفتم این اعلان دور از انتظار نبود. حملات منظم صدا و سیمای جمهوری اسلامی، روزنامه های دولتی، بسیاری از سایتها و وبلاگها به دیانت بهائی؛ حمله به منازل بسیاری از بهائیان در شهرهای مختلف از سوی وزارت اطلاعات و بردن تمام آنچه مربوط به دیانت بهائی است از کتاب و سی دی و اشیاء دیگر؛ دستگیری بسیاری از بهائیان در سراسر ایران و صدور حکمهای مختلف زندان و تبعید و حتی کلاسهای تبلیغات اسلامی؛ همهء اینها نشانهء چه می تواند باشد جز این که حکومت ایران از هر طریق ممکن به نابودی جامعهء بهائی ایران کمر بسته است؟ اما باز هم وقتی اعلان شد اتهام وارد بر یاران ایران جاسوسی اسرائیل، توهین به مقدسات اسلام و تبلیغ علیه نظام است دلم به درد آمد. من یک فرد بهائی ایرانی هستم. اگر یاران ایران برای اکثر مردم ایران هفت نفر ناشناسند که نهایتاً بعد از دستگیری ایشان نامشان را شنیده اند و شاید شرح حالی دو سه خطی از آنان در سایتهای مختلف خوانده باشند، برای من آنان افرادی آشنا هستند: همهء آنان را از نزدیک دیده ام و شناخته ام؛ با بعضی دوست و همسفر و همدرس بوده ام؛ بعضی دیگر بستگان نزدیک دوستان صمیمی منند. من نمی دانم جاسوسی که جرمی سیاسی است و به معنای دادن اطلاعات محرمانهء یک کشور به کشورهای دیگر است چگونه می تواند به افرادی نسبت داده شود که نه تنها به لایه های بالای حکومتی، بلکه حتی به مشاغل دولتی دسترسی ندارند؛ دو نفر از آنان زنان خانه دارند، یکی اوپتومتریست است، دیگری مهندس، دیگری مدیر فروش یک کارخانه، ... من نمی دانم توهین به مقدسات اسلام، یعنی حضرت رسول اکرم و ائمه اطهار و قرآن کریم، را چگونه می توان به کسانی نسبت داد که اعتقاد به اسلام و قرآن از اصول اساسی عقاید آنان است. (حتی بسیاری افراد که بسیار به تعالیم بهائی علاقه مندند به این علت از پذیرش دیانت بهائی خودداری می کنند که باید اسلام را هم بپذیرند.) من نمی دانم تبلیغ علیه نظام را که جرمی سیاسی است چگونه می توان به کسانی نسبت داد که از اصول اعتقادات آنان عدم مداخله در امور سیاسی و اطاعت از حکومت است و این حکم به قدری محکم است که فرد بهائی که بخواهد در امور سیاسی دخالت کند باید ابتدا از عضویت جامعهء بهائی انصراف دهد. من فقط یک چیز می دانم و آن این است که هر فعالیتی که یاران ایران انجام داده اند و به این اتهامات متهم گشته اند من و تمام بهائیان ایران هم انجام داده ایم. اگر آنان جاسوس اسرائیلند چون بیت العدل اعظم، هیأت عالی انتخابی بهائیان سراسر جهان، در کشور اسرائیل قرار دارد (که البته وقتی حضرت بهاءالله به آنجا تبعید شدند جزو کشور مسلمان عثمانی بود)، من هم جاسوس اسرائیلم. اگر آنان به مقدسات اسلام توهین کرده اند چون بر حسب نص قرآن معتقدند که دوران هزار سالهء اسلام به پایان رسیده است و خداوند پیامبر جدیدی برای نوع بشر فرستاده است، من هم همین اعتقاد را دارم. اگر آنان علیه نظام تبلیغ کرده اند، چون وقتی انواع تهمتهای سیاسی و اخلاقی به آنان زده شده ساکت ننشسته اند و حقیقت حال را بیان کرده اند، من هم این کار را کرده ام. این هفت نفر جدا از جمعیت بیش از سیصدهزارنفری بهائیان ایران نیستند، آنان مدیران جامعهء بهائی اند، نه سران جامعهء بهائی. (خوشبختانه در جامعهء بهائی هیچ فردی سر نیست؛ یعنی هریک از افراد بهائی ممکن است در نقش مدیریت جامعه قرار گیرد.) متهم کردن آنان به هر جرمی به معنای متهم کردن تمام بهائیان ایران است. این اتهامی سیاسی به هفت نفر نیست؛ اتهامی عقیدتی به حداقل سیصد هزار بهائی ساکن ایران و چندین میلیون بهائی در سراسر جهان است.

برگرفته از :
http://cyrusnews.com/news/fa/?mi=2&ni=33539.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر