مهرداد وجدانی :
خانم کدیور سلام ،
شما در پاسخ "کامنت" یکی از دوستان عزیز پیرو دیانت بهائی در واکنش با مقاله "اتّفاق و یا انفجار بمب" چنین نوشته اید : "حجم نگارش دوستان معترض به این مقاله و تعابیری که استعمال شد ، با نکات اخلاقی که در نوشته هایتان به عنوان اصول بهائیت ذکر شد ، اصولا هم خوان نیود . بود ؟ به هر حال خوشحالم که یک جمله مقاله من مجالی داد برای تبادل نظر میان شهروندانی که شاید در عالم غیر مجازی امکان چنین گفتگوهائی را نیابند"
به نظر می رسد که شما در این سه دهه بعد از انقلاب فقط در عالم مجازی به سر برده اید و نه واقعی . چون تنها گروهی که هرگز از گفت و گو نا امید نشد و با شهامت و بدور از هر گونه خشونت از بی گناهی خود دفاع کرد و به مقامات رسمی کشور با صبر و تحمّل و بردباری و متانت و اخلاق بهائی تظلّم و دادخواهی کرد (و به دیگرایرانیان هوشمند روش مبارزه مدنی و بدور از خشونت را آموخت) ، جامعه صلح دوست و بی پناه بهائی بود . بهائیان در زندانها در زیر سخت ترین شکنجه های جسمی و روانی جان می دادند ولی توبه و تقیّه نمی کردند . هیچگاه از گفت و گو و استعمال کلمات نرم و تعابیر پر مهر و محبّت حتّی وقتی که با زندانبانان و شکن گران خود در تماس بودند ، کوتاهی نکردند .( بهائی یعنی ، جامع جمیع کمالات انسانی ـــ حضرت عبدالبهاء )
من چند بار همه "کامنت" ها را خواندم حتی به یک کلمه و یا جمله بر نخوردم که نشانه ای از بی ادبی و یا خدای نا کرده توهینی به شما باشد . آیا خدای نا کرده شما هم نقد را هم ردیف توهین به مقدّسات ، مشوش اذهان عمومی و یا اقدامی علیه امنیت ملی تلقی می کنید ؟ بنا بر این چون هیچ تعبیری و یا عبارتی که خارج از ادب و اخلاق انسانی(شما بخوانید بهائی) باشد ، در کامنت ها دیده نمی شود به نظر من ، شما بحث را به یک مسیر انحرافی کشیده اید با هدف پاک کردن صورت مسئله . به عبارت دیگر شما به جای عنایت کردن به نقد های زیبا ، منطقی ، و کاملا با ادبانه به مقاله شما و احتمالا قبول نقد ها (درخواست پوزش از ناقدان) و یا رد منطقی آنها ، به نوعی فرا افکنی پرداخته اید ، مثل اینکه به آنها یادآور شوید که : شما ها آنقدر ها هم که می خواهید تظاهر کنید و بگوئید بچّه های خوب و سر به راه بهائی هستید ، نیستید .ــــ نا خوانی تعابیری که آنها استعمال کرده اند با اصول دیانت بهائی !؟ مطلب دیگر اینکه شما نه تنها تعابیر ناقدان خود را با اصول دیانت بهائی نا خوانا یافته اید ،بلکه حجم کامنت ها را هم با اصول دیانت بهائی نا خوانا دانسته اید . من هر چه فکر کردم نتوانستم بفهمم چگونه حجم کامنت ها می تواند با اصول دیانت بهائی ناخوانی داشته باشد .
آنچه تا اینجا آمد نقدی بود بر نقد شما از ناقدانتان ، از آنجا که ابراز خوشحالی کرده اید که یک جمله از مقاله شما مجالی داده به محرومان از آزادی بیان و اندیشه (پیروان دیانت بهائی) تا به گفت و گو و درد ــ دل بپردازند ، حداقل در عالم مجازی ، فرصت را مغتنم دانسته ضمن قدر دانی و تشکر از این لطف و مرحمت به طرح مطالبی چند در رابطه با مقاله شما "اتّفاق و یا انفجار بمب" می پردازم :
شما مقاله خود را با ابراز نگرانی و همدردی با قربانیان این حادثه غم انگیز و نا خواسته ، که بیانگر احساسات هر انسان آزاده و صلح دوست است ، آغاز می کنید . سپس با به کـارگیری دلایل منطقی ، نظر مسئولین امور را مبنی بر اتّفاقی بودن حادثه را رد می کنید و تقریبا در پایان مقاله ، به همفکری و همنوائی با آقای انجوی نژاد می رسید و مثل یک دادستان کلّ حادثه را ناشی از خرابکاری می دانید . و نظر حاکمان را که دال بر هوشیاری و قدرت سربازان گـمنام امام زمان است ، خنثی وبی اثر می کنید . و گـمانه زنی برای عاملان این حادثه را اولویت اصلی و دغدغه اساسی برای همه می دانید .در راستای این وظیفه (انسانی/الهی) انگشت اتهامتان اوّل از همه نیرو های القاعده را نشانه می رود ، توجیحتان ماهّیت (تروریستی؟) این نیرو هاست . ولی اینکه کشف بزرگی نیست (تروریست بودن این گروه) . شما برای متّهم کردن آنها باید اطّلاعات دقیقی ارائه دهید مبنی بر نفوذ آنها و دامنه این نفوذ در داخل ایران .آیا آنها هم اکنون تا قلب کشور ما رخنه کرده اند ؟ همین پرسش ها در مورد وهّابیون هم مطرح است . ( آیا القاعده وهّابی نیستند ؟) . به هر حال بی شک این دو گروه در آدم کشی تجربه و استعداد سرشاری دارند و هرزمان که لازم بدانند در راه جهاد علیه کافران دوانند . ولی آنچه که قابل قبول نیست متهم کردن بهائیان در کنار خونخواران است. در دیانت بهائی حکم جهاد لغو شده است . حضرت بهاءالله به پیروان خود تعلیم می دهند حتّی اگر کشته شوید بهتر از آن است که بکشید . ایشان پند و اندرز می دهند که : نزاع و جدال شان درندگان ارض بوده و هست و اعمال پسندیده شان انسان . و همچنین : ای دانایان امم از بیگانگی چشم بر دارید و به یگانگی ناظر باشید ، همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار . خانم کـدیور شما اگر به دلایلی (که حتما برای من محترم است) از خواندن کتاب های بهائی خو د داری می کنید (و به همین دلیل با اصول دیانت بهائی آشنائی ندارید) ، حتما در این سه دهه اخیر کاملا از آنچه که بر بهائیان گذشته آگاهید . و به خوبی می دانید که حتّی یک بار حرکتی که بوی خشونت داشته باشد از یک بهائی سر نزده . شما ببینید که چگونه جوانان بهائی با چه حوصله و وقاری ، محرومیّت از دانشگاه را تحمّل می کنند و صبر پیشه می کنند . شما می شنوید که "سربازان گمنام امام زمان" به بهائیان نامه تهدید آمیز می نویسند و به آنها نوید میدهند که بزودی در آتش به سزای اعمالشان می رسند . داستان را شما تا پایان به خوبی می دانید و مطّلع ا ید که به خواست خدا بنزین شقاوت و نادانی در دیدار با آتش تعصّب و بی مهری سرد و بی تفاوت بماند و بهائی مظلوم آغشته به بنزین و بسته به درخت با قفل و زنجیر ، توانست چهارمین کبریت را با پایش خاموش کند . خلاصه آتش زبانه نکشیده به سردی گرائید و آنها (سربازان گـمنام) و دیگران دیدند و رفتند و پند نگرفتند . (به یاد شعر سهراب سپهری می افتم که می گوید : خانه هاشان پر داوودی بود چشمشان را بستیم دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش جیبشان را پر عادت کردیم ) . و شما همه این وقایع غم انگیز و شرم آور را شنیدید و دیدید و به سکوت بر گذار کردید . نه تحلیلی و نه مقاله ای نوشتید و نه گمانه ای زدید و نه کوششی برای شناسائی عاملان آن کردید . آیا در نظام فکری شما هم خون مسلمان و غیر مسلمان قیمتی یکسان ندارند ؟ و اکـنون کـه سکوتتان را شکست اید ، نه برای دفاع از مظلومان است ، بلکه برای متّهم کردنشان ! خانم کدیور به نظر می رسد که شما تصمیم گرفته اید تراژدی را با کـمدی به پایان ببرید . (دوستی می گفت : صد تومان به یک کسی قرض بده و شش ماه سراغش نرو ، طولی نمی کشه که او به سراغت میاد و صد تومان از تو طلبکاری می کنه .) اگر بد رفتاری با بهائیان دلیلی باشد برای متّهم کردن آنها ، چرا شما اصلاح طلبان را متّهم نکردید ؟ من به شما قول می دهم که نفرتی که گروههائی چون حجّتیه و یا سربازان گمنام امام زمان نسبت به شما ها (اصلاح طلبان) دارند ، خیلی بیشتر از نفرتی ست که آنها به بهائیان دارند . چون به نظر من دعوای آنها بر سر مذهب نیست بلکه بر سر تقسیم غنائم است . در کوتاه مدّت ، آنها شما ها را رقیب واقعی خود می دانند . شکی نیست که در دراز مدّت ، پیام دیانت بهائی ست که خواب آنها را آشفته می کند .
در پایان من هم با شما موافقم که : " تلخی این حادثه برای بازماندگان با هیچ واژه ای تسکین پذیر نیست ، مگر آرزوی صبر و استقامت برای آنها "
یک پیشنهاد برادرانه : اگر برای شما منع مذهبی ندارد ، برای شناختن اصول دیانت بهائی می توانید به این آدرس مراجعه کنید :
http://reference.bahai.org/fa/
مقاله خانم کـدیور "اتّفاق یا انفجار بمب" را اینجا بخوانید :
http://kadivar.maktuob.net/archives/2008/04/14/1035.php
+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم اردیبهشت 1387ساعت 2:11 قبل از ظهر توسط مهرداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر