۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

هوالله

ای بنده با وفای جمال قدم ؛
زنده به اسم اعظمی ، رنجور بلا را دیگر چه غمی ؟
امواج عطا ، هر یک چه یمی ! دریای جفا شبنمی ، دیگر چه غمی ؟
هجوم اعد اء ، چون تاریکی شبی ؛ تائید ملکوت ابهی ، جلوه صبح دمی ، دیگر چه غمی ؟
شماتت جهلا ، چون طنین مگسی ؛ و ندا ملاء اعلی بانگ فریادرسی ، دیگر چه غمی ؟
مقاومت علماء ، چون استقامت پشه بی نوا ؛ قوت کلمةالله ، چون ریح صرصر شدید القوا ، دیگر چه غمی ؟
سستی ناقضین ، چون حرکتِ مور ، بی وفا ؛ سطوت میثاق ، سلطنت سماوات عُلی ، دیگر چه غمی ؟
بنیان امم ، بنیاد بر هوا ؛ اساس امرالله ، قصر مشید ذروه علیا ، دیگر چه غمی ؟
و البهاء العلیک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر