۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

مناظره با خانم شیرین عبادی !

متن سوگنامه خانم عبادی به مناسبت در گذشت آقای منتظری (به رنگ سبز)

تو پدر "حقوق بشر" در ایران هستی !
پدر مرا ببخش، مرا ببخش که قدرت را ندانستم.پدر مرا ببخش که در سال‌های سختی که علیه رژیم ستم شاهی‌ مبارزه می‌‌کردی ترا یاری نکردم زیرا ابلهانه می‌‌پنداشتم، حکومتی که مجهزترین ارتش خاور میانه را دارد با فریاد چند روحانی ساقط نخواهد شد .

خانم شرین عبادی شما مطمئن هستید که فریاد چند روحانی حکومت شاه را ساقط کرد ؟

- حتما به یاد می‌‌آوری ،
خطاب به شخصی که هم اکنون دار فانی را وداع گفته و به سرای باقی شتافته ، بگوئی : "حتما به یاد می آوری" یا نشانه سطحی بودن باورهای متافیزیکی گوینده است و یا نبودن صمیمیت و اخلاص در پندار و گفتار .

که حتی تا چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، تعداد روحانیونی که مخالف شاه بودند، تا چه حد اندک بود ـ
خانم عبادی ، پس این روحانیونی که با فریادشان حکومت شاه را ساقط کردند بیش از حد اندک هم بودند ؟ ــ باید حتما معجره ای رخ داده باشد . خانم عبادی فکر نمی کنید شما علت های جامعه شناختی انقلاب ۵۷ را نا دیده گرفته اید و با سهل انگاری سهم همه مبارزان را به نفع فریاد چند آخوند "بیش از حد اندک" مصادره کرده اید ؟ در ضمن به نظر می رسد تا چند ماه قبل از انقلاب معیار شما برای امکان پیروزی انقلاب تعداد آخوند های درگیر در انقلاب بوده است و به همین دلیل امیدی به پیروزی نداشته اید و آقای منتظری را در این مبارزه یاری نکرده اید !

شاید هم از ترس چنین می‌‌اندیشیدم و می‌‌خواستم بی‌ تفاوتی خود را توجیه کنم .
خانم عبادی ، ترس گناه بزرگی نیست ، اما بی تفاوتی شاید . شما نسبت به چه بی تفاوت بودید ؟ نسبت به ستمهای "رژیم ستم شاهی" و یا نسبت به حقانیت انقلاب ؟ این بی تفاوتی شما تا کی ادامه داشت ؟ یک پرسش حاشیه ای : این آخوندهائی که با فریادشان "رژیم ستم شاهی" را سرنگون کردند ، همانند که شما را از حق قضاوت محروم کردند ؟ نظر آقای منتظری در این مورد چه بود ؟ گویا شما همواره از ایشان استفتا می کرده اید ، هیچ در مورد قضاوت بانوان و وزن شهادت آنها از ایشان استفتا کردید ؟ در مورد حجاب اسلامی چه طور ؟

پدر مرا ببخش، زمانی‌ که پس از تحمل سال‌ها زندان و شکنجه، آزاد شدی برای تبریک به دست بوست نیامدم زیرا که جاهل بودم. نمی‌‌دانستم در زندان تو تنها پناهگاه زندانیان بودی. نمی‌‌دانستم چه نقش مهمی‌ در نزدیک ساختن گروه‌های مسلمان مبارز و چپ انقلابی‌ داشتی .
تنها پناهگاه ؟! خانم عبادی فکر نمی کنید دارید خیلی مبالغه می کنید ؟ چون تا آنجا که من شنیده ام آقای طالقانی و آقای خامنه ای هم در زندان نقش پناهگاه زندانیان را ایفا می کرده اند و همینطور در نزدیک ساختن "گروه های مسلمان مبارز و چپ انقلابی" تلاش می کرده اند . برای اینکه به خاطر بیاورید که تا چه حد این نزدیکی و همکاری این دو گروه مورد نظر شما نا میمون ومنشا همه رنج و پریشانی ایرانیان در این سی سال شد ، به این آدرس مراجعه کنید : http://news.gooya.com/politics/archives/2010/03/101422.php ، ضمنا خوبست پند و اندرز حضرت حافظ را بیاد آرید و کمتر دچار حسرت و افسوس گردید که فرموده :مبوس جز لب معشوق و جام می حافظ ، که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن !

پدر مرا ببخش ، زمانی‌ که همراه آیت الله خمینی به تهران آمدی و مهم‌ترین مشاور سیاسی رهبر انقلاب بودی، درایت و تیزهوشی ترا نادیده گرفتم و معنای سخنانت را نمی‌‌فهمیدم .
شما درایت و تیزهوشی آقای منتظری را نادیده گرفتید ؟ فکر کنم می خواهید بگوئید تحت تاثیر جو و جوک هائی که در مورد آقای منتظری دهان به دهان می گشت بودید و ایشان را به گفته آقای خمینی "ساده لوح" می پنداشتید ؟ اما من فکر نمی کنم ایشان هیچ گاه آنقدر مشکل و پیچیده سخن گفته باشند که تحصیل کرده ای همچون شیرین عبادی عاجز بوده باشد از درک سخنان ایشان .

پدر مرا به بخش، هنگامی که در آذر ماه ۱۳۶۴ طبق تصمیم مجلس خبرگان رهبری، به عنوان جانشین امام خمینی و رهبر آینده ایران انتخاب شدی، برای تبریک نزدت نیامدم زیرا می‌‌پنداشتم که دین را به دنیا فروخته ای. بیشتر دوست داشتم ترا مجاهد و مبارز ببینم تا حاکم .
خانم عبادی ، اگر مقام جانشینی امام خمینی و رهبر آینده ایران بودن برای شما مفهومش مترادف فروختن دین و خریدن دنیا بود ، پس قضاوت شما باید در مورد خود آقای خمینی خیلی بی رحمانه تر بوده باشد . به هر تقدیر شما این شانس را نداشتید که این ترفیع مقام را به پدر معنویتان تبریک بگوئید ، ولی بد شانسی بزرگ ما ایرانی ها این بوده و هست که همیشه محتاج رهبر و مرجع تقلید بوده و هستیم . "خلق را تقلیدشان بر باد داد ، ای دو صد لعنت بر این تقلید باد .

پدر مرا به ببخش، در سال‌های ۶۶ و ۶۷ که به کشتار زندانیان سیاسی اعتراض کردی و انتقادات خود را به عملکرد غلط حکومت علنا بیان کردی، هر چند سخنانت را شنیدم، اما واکنشی در خور نشان ندادم .
من برای اینکه احساس گناه شما را کمی بکاهم و به وجدان آزرده شما کمی آرامش دهم ، شما را یادآور می شوم که آقای منتظری خیلی طولش داد تا زبان به شکوه و شکایت گشاید . از فردای روزی که فریاد آخوندهای قلیلی رژیم ستم شاهی (به گفته شما) را سرنگون کرد ،آنها (آخوندهای با عمامه و بی عمامه) با تائید و تشویق و همصدائی "گروه‌های مسلمان مبارز و چپ انقلابی" ‌از انجام هیچ جنایتی روی گردان نشدند و تا توانستند قتل و غارت کردند . و آقای منتظری دومین مرد قدرتمند در رژیم همه ظلم و ستم رژیم را دید و شنید و سکوت کرد و واکنشی در خور نشان ندادند . اگر سکوت علامت رضا نیست پس علامت چیست ؟ ترس ؟ بی تفاوتی ؟ آیا ایشان در بیهودگی جنگ پس از باز پس گیری خرمشهر سخنی گفتند و یا سکوت کردند ؟ چه کسی مسبب مرگ چند صد هزار جوان ایرانی ست ؟ تنها آقای خمینی و یا همه کسانی که یا به علت "ترس" و یا "بی تفاوتی" سکوت کردند ؟

پدر مرا به بخش، سال‌ها در حبس خانگی بودی ولی‌ به علت سکوت مرگباری که ایران را فرا گرفته بود و خفقانی که گلوی ما را می‌‌فشرد، مظلومیت ات را فریاد نزدم و ستمگران را رسوا نکردم .
خانم عبادی ، شما دوباره دچار ترس بودید و یا می خواستید بی تفاوتی خود را توجیه کنید ؟

پدر حلالم کن ،
حلالم کن !؟ جوانان هوشمند و دانشمند ایران زمین حق دارند که بخواهند بفهمند که این بانوی مبارز در راه حقوق بشر ، حقوقدان ، و برنده جایره صلح نوبل و نمی دانم روشنفکر (؟) آن هنگام که از شخصی که دیگر بین ما نیست یعنی از جهان خاکی به سرای باقی شتافته ، خواهش و تمنا می کند که حلالش کند ، دقیقا منظورش چیست ، این چه گونه فیض و کرامتی ست که خانم شیرین عبادی را در طلبش به چنین راه های پر پیچ و خم و پر مخاطره ای می کشاند و این چنین روان و بی پروا همه اعتبار و نام نیک خود را در راه یافتنش فدا می کند ؟

که هر گاه از پاسخ در می‌‌ماندم، از خرمن دانش تو توشه بر می‌‌گرفتم، حتی در آخرین روز عمر پر عزتت نیز از تو استفتأ کردم .
خانم عبادی ، چه ارتباط منطقی وجود دارد بین خوشه چینی شما از خرمن دانش آقای منتظری و حلالیت طلبیدن بعدی شما ؟ آیا شما این خوشه چینی را همردیف بهره گیری نامشروع از دارائی دیگران می دانید و برای آرامش وجدانتان و رهائی از احساس گناه از ایشان حلالیت می طلبید ؟ تا آنجا که من یاد گرفته ام ، خوشه چینی از خرمن دانش دیگران یعنی از فهم و دانش آنها درس عبرت گرفتن و آموختن . بنابرین خوشه چینی از خرمن دانش دیگران نه تنها عیب و گناه نیست بلکه جزئی از سجایای اخلاقی انسان است .و این باید نهایت آمال و آرزوی هر حکیم و دانای حقیقی باشد که دیگران از حکمت و دانش او بهره گیرند .

تو را پدر می‌خوانم، زیرا حمایت از زندانیان سیاسی را از تو فرا گرفتم که بخاطر آنان از کلیه مناصب دولتی و حتی رهبری حکومت جمهوری اسلامی ایران چشم پوشیدی- ترا پدر می‌‌خوانم زیرا از تو آموختم چگونه از مظلوم دفاع کنم بدون آن‌ که علیه ظالم دست به خشونت زنم- از تو یاد گرفتم که سکوت مظلوم یاری رساندن به ظالم است و نباید که ساکت بنشینیم- پدر فراوان از تو آموختم، هر چند که رسم شاگردی و فرزندی را به جا نیاوردم .
خانم عبادی شما شکسته نفسی می کنید . مگر رسم و رسومات شاگردی و فرزندی چیست ؟ به نظر من مهم ترین رسم شاگردی و فرزندی عشق به معلم (و پدر) ، بزرگداشت و تجلیل از مقام و علم او و پیروی از رهنمونهای اوست . شما در پندار و گفتار و کردار نشان می دهید که فراوان از ایشان آموخته اید . از جمله حمایت از زندانیان سیاسی ، مبارزه به دور از خشونت در کنار مظلومان علیه ظالمان و سکوت نکردن در برابر ظلم . شما رسم شاگردی و فرزندی را تا انجا به جا آورده اید که به نظر می رسد بدون استفتا از ایشان حتی آب نمی خورده اید . هیچگاه در برابر مشکلات ، آنجا که به گفته خودتان در یافتن پاسخ در می ماندید از ایشان خواهش کردید که برایتان استخاره کنند ؟

تو پدر "حقوق بشر" در ایران هستی‌ و میلیون‌ها چون من فرزند و مرید داری. نیازی هم به قدر دانی‌ و سپاس ما نداری . اما همه ما در حق تو کوتاهی کردیم و مقصریم .
خانم عبادی این میلیون ها فرزند و مرید آقای منتظری ، از جمله شما ، در "حرف" فرزند و مرید آقای منتظری هستند و یا در "عمل" ؟ اگر آقای منتظری پدر حقوق بشر در ایران هستند و این ملیونها همچون شما در عمل فرزند و مرید ایشان هستند و نه با حرف ، دیگر چه غمی ؟ چه سعادتی ! شما و میلیون ها فرزند و مرید ایشان نه تنها هر لحظه با عمل خود از ایشان قدردانی و سپاسگذاری می کنید بلکه باعث فرح و شادی روح آن مرحوم می شوید . زیرا به راه و روش او ادامه می دهید و در نتیجه به تحقق اهداف او کمک می کنید . به هر حال این چند میلیون انسان از جمله شما باید زود تکلیفتان را روشن کنید که آیا به "اسم" فرزند و مرید "پدر حقوق بشر ایران" هستید و یا به "رسم" . خانم عبادی شما که آقای منتظری را "پدرحقوق بشر ایران" دانستید ، در مورد حقوق شهروندی بهائیان این چنین فرزندان و مریدان خود را رهنمون می شوند : "لازم است مراقبت شود جوانان کشور گرفتار تبلیغات سوء آنان نشوند، و اگر معامله و معاشرت با آنان موجب تقویت آنان شود لازم است از آن اجتناب گردد" خانم عبادی ،پدر حقوق بشر ایران به فرزندان و مریدان خود رهنمون می شود که مراقب باشند که جوانان کشور گرفتار تبلیغات سوء بهائیان نشوند . حال این میلیون ها فرزند و مرید برای اینکه از پدر خود اطاعت کنند یا باید دهان بهائیان را ببندند و یا گوشهای جوانان وطن را _ در هر دو حالت خروس "حقوق بشر" دمش بیرون می ماند . این ست مفهوم حقوق بشر و آزادی بیان ؟ پدر حقوق بشر در ایران فرزندان و مریدان خود را هدایت می کند که از معامله و معاشرتی که باعث تقویت بهائیان شود دوری کنند . به نظر می رسد در مورد بهائیان نگرانی و راه حل های پدر حقوق بشر ایران با راه حل های آقای خامنه ای و مصباح یزدی یکسان است . آقای منتظری فتوای خود را با این جمله آغاز می کنند : "نظر این جانب در مورد فرقه ضاله بهائیت همان نظر سالهای قبل از انقلاب است و تغییری نکرده است" خانم عبادی ، این در شّأن یک مبارز راه حقوق بشر است که هم میهنان بهائی خود را پیروان فرقه ضاله بداند ؟ خانم عبادی شما از صبر و متانت بهائیان دچار حیرت نمی شوید ؟ شما خوب می دانید که مثلا اگر پاپ اسلام را فرقه ضاله بنامد ، پیروان و مریدان آقای منتظری و مریدان آقای خامنه ای همه جنگ و جدال هایشان را فراموش می کنند و همراه و همداستان اگر زورشان برسد واتیکان را به آتش می کشند . و اما نظر پدر حقوق بشر در مورد فرقه ضاله چه بوده است ، مطلبی ست که هر مرید و فرزند با وفای آقای منتظری که خاطرات ایشان را خوانده به خوبی می داند .

پدر ما را به بخش که تو بزرگواری. پدر کوتاهی فرزندانت را تاریخ جبران خواهد کرد . تاریخ در مورد ستمی که بر تو رفت و آزاده گی تو کتاب‌ها خواهد نوشت . تو در یادها زنده هستی‌ تا عدالت و انسانیت زنده است .
یکی‌ از میلیون‌ها مرید و شاگردت .
شیرین عبادی
خانم عبادی ! سی سال است که تمام مردم ایران ستم می کشند و ستمگر رژیمی ست که آقای منتظری در استقرارش نقش غیر قابل انکار و اساسی داشته است . طرفداران ایشان می گویند که آقای منتظری به خیلی از اشتباهات خود اقرار کرد . از جمله اصل ولایت فقیه . ولی هم ایشان در آخرین ماههای عمر پر عزتش پیروان و مریدان خود را نصیحت می کند اگر معاشرت و معامله با بهائیان باعث تقویت آنان شود باید از آن پرهیز شود ! به نظر شما خانم عبادی اینگونه فتواها نشانه دادگری ست یا ستمگری ؟ شما وقتی ایشان را پدر حقوق بشر ایران خواندید از متن این فتوا آکاه بودید ؟
مهرداد وجدانی

سوگنامه خانم عبادی :
http://www.rahesabz.net/story/5812
فتوای آقای منتظری : http://www.rahesabz.net/story/7549

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر