۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

پروتستانیسم اسلامی و یا دیانت بهائی ! کدام یک راه حل است ؟

مهرداد وجدانی

آقای دکـتر سروش !
سلام ، خسته نباشید . نوشته زنبور وعسلتان به مراتب شیرین تر از شیر و شکرتان بود خدا قوتتان بدهد که به نظر من شما تازه در آغاز راهید - راهی، راهستان(؟) . امیدوارم که این آقای جعفر سبحانی به اندازه قطره ای از دریای فهم و دانش شما بهره گرفته باشد ـــ ابر بخشش ، باران و خورشید دانائی ، تابان ، با بهره کسی که خود را بی بهره نساخت .
و امّا ، یک پیشنهاد و چندین سؤال : همانطور که گفتم شما در آغاز راهید که بد تر از سرزنشهای تیغ مغیلان را در آن متحمّل خواهید شد . برای پاسخ گوئی راحت تر به همه سرزنشها ، و تکفیر ها ، من به شما پیشنهاد می کنم به مطالعه عمیق چهار کتاب بی نظیر ذیل بپردازید : ایقان و هفت وادی اثر حضرت بهاءالله ، مفاوضات اثر حضرت عبدالبها ، و فــرائد اثر ابوالفضائل گلپایگانی . الحمدالله شما که از قید تقلید آزادید و بر بالهای تحری حقیقت و تحقیق در پـرواز ، و از غرق شدن در دریای حکمت و دانشی که در آثار فوق به چشم ظاهر و باطن مشاهده خواهید کرد ، ابائی ندارید .
شما در جوابیه بسیار عمیق و منصفانه و منطقی خود "زنبور وعسل" ، چنین نوشته اید :
حالا که "قوس نزول" عقيدت مرا رصد کرده ايد، ای کاش "قوس صعود" خشونت را نيزاز سرشفقت رصد می فرموديد و از شبهه همسويی با جفاکاران می گريختيد و با سکوت خود، تيغ قساوت آنانرا تيزتر نمی کرديد و سراغی از جفاها که بر صاحب اين قلم بل همه صاحب قلمان رفت نيز می گرفتيد و بانگی بلند و بيدادستيزانه بر بی رسمی ها برمی آورديد و ستم ها و حق کشی های ظالمان را تقبيح می نموديد. از من بگذريد، آن مرجع يگانه "آن قطب زمان ديده ور / کز ثباتش کوه گردد خيره سر" مگر چه کرده بود که به آن صاعقه عذاب گرفتار آمد و چرا شما و ديگر مراجع سرها در گليم کشيديد و در کنج خاموشی خزيديد و اعتراضی آشکار نکرديد؟ مظلمه آن حصر و حبس و رنج و زجر ناروا را که بر آن فقيه نزيه رفت و همچنان می رود، آسمانها نمی توانند کشيد. "تاوان اين خون تا قيامت ماند بر ما". و چون او بسی بسيار. آخر اين مردم حساسيت نسبت به ستم را در کجا و در که ببينند؟ و چگونه باور کنند که در جامعه اسلامی "حق مظلوم از ظالم بدون لکنت زبان گرفته می شود" (همان عبارت نغز نهج البلاغه علوی که شما بدان اشارت کرده ايد و من هم سالهاست که آن را می آموزم و معيار داوری قرار می دهم).
شما که این چنین از ظلم ظالمان و ستم ستمگران و سکوت ساکتان غمگین و شکسته دلید و از همدلی و همسوئی با آنها تبری می جوئید ، آیا خودتان حتی با لکنت زبان حقّ مظلومان بهائی را از ظالمان (همان ظالمانی که اکنون به شما هم ظلم می کنند) طلب کرده اید ؟
آقای دکتر سروش من به شما تبریک می گویم ، راهی که در پیش گرفته اید ، شاهراه است اگر به معیار های منطقی و مقدّسی که برای پیمایش آن برگزیده اید همواره وفادار و پایدار بمانید و گرفتار بامی با دو هوا نشوید .
سؤال دیگر من مربوط است به مطالب ذیل که در دفائیه متین و محکم "عسل و زنبور" بیان کرده اید : بجای ورود در بحثی محققانه و خردورزانه، شيوه ها و سلاح های کهن را در حذف و اسکات دگر انديشان به کار می گيرند، و پای عقوبت دنيوی و اخروی را به ميان می کشند، و بی خبر از تجربه تاريخی اديان و اقوام ديگر، خطاهای فرسوده آنان را تکرار می کنند و با بستن چشم بر آفتاب، مرگ آفتاب را آرزو می کنند. جناب آقای سبحانی، سيال کردن الهيات افسرده اسلامی و بازگشتن به فضای ماقبل ارتدکسی، و بهره جستن از دانش ها و پژوهش های نوين، شرط بقاء سرفرازانه ديانت اسلام در جهان مدرن است، و همين است آنکه اسلام حقيقت را در برابر اسلام هويت فزونی و فربهی می بخشد، و اين جز در فضايی آزاد و تحقيق گستر، پيش نمی رود و با ارعاب و تکفير اندک مناسبتی ندارد .
آیا شما می پذیرید که این شیوه ها و سلاح های کهن در حذف دیانت بهائی و پیروانش به کار گرفته شده است؟ آیا منظور شما از سیال کردن الهیات افسرده اسلامی و بازگشت به فضای ماقبل ارتدکسی ، رسیدن به نوعی پروتستانیسم در اسلام نیست ؟ اگر به نظر شما کالوین و لوتر از طریق اصلاحات توانستند الهیات افسرده مسیحی را سیال کنند و به گفته خودشان تعالیم اصیل عیسی مسیح را دوباره زنده کنند و دین خدا را نجات دهند ، دیگر چه لزومی به ظهور حضرت محمّد بود ؟ اصلا خیلی قدیم تر چند تا خاخام سرکش و یاغی باید پیدایشان می شد و دیانت مندرس و نخ نمای حضرت موسی را نو نوا می کردند و دیگر لزومی به رنج و فداکاری حضرت عیسی بر بالای صلیب نبود و کلیمی های بیچاره برای گناه مرتکب شده دو هزار سال آواره و سرگردان دنیا نمی شدند ! شما اگر سری به کلیساهای پروتستان به خصوص در آمریکای لاتین بزنید خواهید دید که کشیش های پروتستان روی پاپ های قرون وسطی را سفید کرده اند . و در نتیجه شما از اشتباه های فرسوده ادیان گذشته درس خواهید گرفت و عطای پـرتستانیسم اسلامی را به لقایش خواهید بخشید ؟ تنها کافیست شما قانع شوید که دیانت هم تاریخ مصرف دارد . (آیــه ۳۲ سوره اعراف چه مفهومی دارد ؟) ریفورمیست ها مثل کسبه ای می مانند که وقتی تاریخ مصرف اجناس مصرفی شان به سر رسید با تقلب تاریخ مصرف را به قول معروف "دستکاری" می کنند ، و یا مثل نقّاشانی که تلاش می کنند ترک های عمیق دیوار ایوان را با رنگ و نقش و نگار بپوشانند .
آقای دکتر سروش ! چه اصلاحاتی را در نظر دارید تا الهیات افسرده اسلامی را سیال(؟) کنید ؟ نمی خواهید زحمت کشیده و نیم نگاهی به اصول و تعالیم دیانت بهائی بیاندازید ، شاید گمشده خویش را بیابید . شما که عاشق تحقیق و تحرّی حقیقت هستید . شاید برای عبارت "خاتم الانبیاء " به مفاهیم و تفاسیر عمیق تری دست یابید.

پیروز باشید .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر