مهرداد وجدانی
12/خرداد/1387
آقای سیف زاده البتّه حق دارند که تمام مظالمی را که در زمان آقای خمینی بر بهائیان رفته ، نادیده بگیرند ، ( آخر ایشان آن وقتها دادستان کل بوده اند! ) . و فعلا می توانند چنین مصاحبه هائی بدهند ، ولی در آینده زمانی می رسد که حداقل در باره اتّفاقات نا گواری که در زمانی که خودشان در مقام دادستانی بوده اند ، با ید به فکر توجیهات و توضییحات بهتری باشند . بدون شک ، آقای خمینی همه اعدامهای بهائیان را تائید و تشویق میکردند و در آینده ای شاید نه چندان دور وکلای بلند پایه بهائیان این مطلب را با مدارک و دلایل در دادگاه های صالحه ارائه خواهند داد ، و کسانی مثل آقای سیف زاده حدّاقل برای تبرئه کردن خود ، باید بیشتر تمرین کنند برای اینکه یاد بگیرند که حرف های محکمه پسند تر به مردم تحویل دهند . در مورد آقای طالقانی هم ، ما بهائیان حتّی یک بار نشنیدیم که ایشان یک کلمه در حمایت از بهائیان بیان کرده باشند . فقط می دانیم وقتی که مسلمانان تصمیم گرفتند خانه حضرت باب را در شیراز خراب کنند ( حتما آقای سیف زاده و همکارشان آقای بهنود به بهائیان اجازه خواهند داد که خانه حضرت باب را مقدّس ترین مکان در ایران برای خود بدانند ! ) نمایندگان جامعه بهائی با آقای طالقانی تماس گرفتند و از ایشان درخواست نمودند از این اتّفاق جلوگیری به عمل آورند . می دانید جواب پـدر طالقانی به این در خواست ساده بهائیان چه بود ؟ بله ، ایشان فرمودند که آنقدر گرفتاریها و مسؤلیّت های مهمی دارند که دیگر وقت رسیدگی به موضوعات جزئی (!) از این قبیل را ندارند ! (حتما آقای سیف زاده و آقای بهنود خواهند پـنداشت در خراب کردن خانه باب هم انگلسیها و آمریکائی ها دست داشته اند !! ــ اگر چه حتما ایشان ، همه تئوریهای توطئه را مسخره می دانند و لی هر گاه در باره دیانت بهائی بحثی پیش می آید همه دچار سیندروم و یا تئوری توطئه می شوند ) . شنیدن اینکه حجّتیه ساخته و پرداخته ساواک بوده برای من تازگی نداشت ، حتی مدارکی توسّط مجاهدین در سالهای اوّلیه پیروزی انقلاب در افشای این رابطه منتشر شد . .فقط برای آقای سیف زاده این مسؤلیّت اخلاقی باقی می ماند که حداقل یک مدرک و یا سند ارائه دهند که حاکی باشد از حمایت ساواک از جامعه بهائیان ایران .
آقای بهنود هم خیلی از تاریخ دیانت بهائی سخن گفتند ( بخوانید نقالی کردند ! ) ولی از منابع تاریخی شان سخنی نگفتند . تهمت ایشان، به این ترتیب که بهائی ها تحت نفوذ انگلیسها و ازلی ها تحت نفوذ روس ها بودند در تناقض آمد با تهمت های سنتی که بر عکس ازلی ها را تحت نفوذ انگلسها و بهائیان را زیر نفوذ روسها می دانند ــــ شاید به علّت فعّال بودن ازلیان معروف هم چون شیخ احمد روحی کرمانی و هادی و یحیی دولت آبادی ( جانشینان یحی ازل ) در جنبش مشروطیت خواهی ( شاید تصادفی نباشد که تاریخ نویسان مشروطیت هم از جمله فریدون آدمیّت و هما ناطق با ازلیان همنوائی و همدلی دارند ــــ لطفا آقای بهنود نگوئید که نوشته های فریدون آدمیّت وحی منزل است ، خوشبختانه تاریخ نویسانی مثل آقای ماشاءالله آجودانی مدّتهاست که این تـابـو را شکسته اند .) طرفداران این تئوری"توطئه" چنین توجیح می کنند که ازلی ها با آرامش وجدان طبق تعالیم مذهبی خودشان "تقیّه" می کردند ، در سیاست فعال بودند و احتمالا با انگلیسها همکاری می کردند ! و برای توجیح اتّهامشان علیه بهائیان ، از کتاب جعلی " اعترافات کینیاز دالگورکی" مدد می گیرند ــــ جعلی بودن این کتابچه ردّیه به وسیله اشخاصی چون استاد مجتبا مینوی و آقای احمد کسروی تائید شده . بهائیان هیچگاه در سیاست دخالت نکردند ، و در جنبش مشروطیت شرکت نکردند (عبدالبها بهائیان را از چنین فعّالیت هائی منع کرده بود) ، و هیچگاه نمی توانسته و نمی توانند مانند ازلی ها"تقیّه" کنند .
خلاصه آقای بهنود که خیلی منطقی ، متعادل ، و موشکافند و هیچ مطلبی را بدون مدرک و سند ارائه نمی دهند و ادعا نمی کنند . در مورد تهمت زنی به دیانت بهائی و بهائیان مثل آخوند ها دچار کمبود دلیل و برهان و سند شده اند . آقای بهنود این کار ها را نکنید ! لازم نیست هر روز مشکل قایم کردن دم خروس را داشته باشید ، دم خروس بیرون زدن یک بار و ریختن آبروی یک عمر آدمی مثل مسعود بهنود ،همانا .
برای خواندن کامل مصاحبه تاسف بار آقایان سیف زاده و بهنود :
http://radiozamaaneh.com/analysis/2008/05/post_642.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر